Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
little go
U
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
elevation stop
U
حد نهایی درجه
final temperature
U
درجه حرارت نهایی
to try something on
U
چیزی را برای امتحان پوشیدن
graduate
U
درجه گرفتن
graduates
U
درجه گرفتن
graduation
U
درجه گرفتن
graduating
U
درجه گرفتن
to take one's d.
U
درجه گرفتن
to try on
U
برای امتحان پوشیدن بطورازمایش اغازکردن
ordeal
U
امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
ordeals
U
امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
gradations
U
ترفیع درجه گرفتن
gradation
U
ترفیع درجه گرفتن
all the way
U
اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
university extension
U
تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
matriculated students
U
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
check plot
U
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
dan
U
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
One point for you.
U
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
telic
U
نهایی دارای هدف نهایی
offsetting
U
حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offset
U
حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
direct reading dial
U
درجه بندی برای قرائت مستقیم
offsetting
U
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offset
U
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
boilerplating
U
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
ES IS
U
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
nurser
U
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
windage
U
درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
enlist
U
برای سربازی گرفتن
enlisting
U
برای سربازی گرفتن
enlists
U
برای سربازی گرفتن
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
to borrow for ... weeks
U
برای ... هفته قرض گرفتن
extra cover
U
پوشش اضافی برای بل گرفتن
catch at
U
برای گرفتن چیزی کوشیدن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
put to the question
U
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
To have design on someone . To malign someone .
U
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
moves
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything
U
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
gig
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
gigs
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
moved
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
to hog
<idiom>
U
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
telescope
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
move
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
bass bug
U
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
telescopes
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
stair stepping
U
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
carries
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
cp
U
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
carrying
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
carry
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
prize fight
U
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
bids
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bid
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
dummy
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dummies
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disables
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
shut out
<idiom>
U
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
float
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dead letter box
U
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
disabling
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
floats
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
pass pattern
U
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
provisor
U
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
elevation indicator
U
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
ATC
U
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
damping vane
U
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
gauging rod
U
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
internal wrenching bolt
U
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braided
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
Biomimicry
U
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
To tell some one his fortune .
U
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
to take a sample of blood
U
گرفتن نمونه خون
[برای آزمایش خون]
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
lacrosse
U
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
tests
U
امتحان
examinations
U
امتحان
trial
U
امتحان
examination
U
امتحان
test
U
امتحان
trials
U
امتحان
quiz
U
امتحان
quizzes
U
امتحان
test
U
امتحان
trials
U
امتحان ها
tests
U
امتحان ها
trial
U
امتحان
examination
U
امتحان
quiz
[American]
U
امتحان
check
U
امتحان
assay
U
امتحان
checked
U
امتحان
tested
U
امتحان
try
U
امتحان
tries
U
امتحان
tentatively
U
من باب امتحان
assays
U
امتحان
examinations
U
امتحان ها
checking
U
امتحان
checks
U
امتحان
inspection
U
امتحان
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
assay
U
امتحان عیارگری
test
U
امتحان محک
examining
U
امتحان کردن
To flunk a course . To fail an exam.
U
در امتحان رد شدن
examined
U
امتحان کردن
experimenting
U
امتحان عمل
examines
U
امتحان کردن
pretest
U
امتحان مقدماتی
examine
U
امتحان کردن
tested
U
امتحان کردن
assays
U
امتحان عیارگری
tests
U
امتحان کردن
tested
U
امتحان محک
experiments
U
امتحان عمل
tests
U
امتحان محک
experiment
U
امتحان عمل
experimented
U
امتحان عمل
unsight
U
امتحان نکرده
crucibles
U
امتحان سخت
crucible
U
امتحان سخت
preliminaries
U
امتحان مقدماتی
tripos
U
امتحان حساب
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
temptations
U
ازمایش امتحان
unexamined
<adj.>
U
امتحان نشده
examinee
U
امتحان شونده
unverified
<adj.>
U
امتحان نشده
to bring to the proof
U
امتحان کردن
qualifying examination
U
امتحان صلاحیت
to take an examination
U
امتحان دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com