English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
But no one was ever talking about that! U اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
floating U غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
no person U هیچکس
never a one U هیچکس
never a man U هیچکس
neer a man U هیچکس
never so U هیچکس
none but low people go there U هیچکس
no one U هیچکس
no-one U هیچکس
none other than U هیچکس دیگر جز
his hat cover his fanily U هیچکس را ندارد
no one man U هیچکس به تنهایی
no person other than yourself U به غیر از شما هیچکس
Nobody has come yet . U هیچکس هنوز نیامده
no one is here U هیچکس اینجا نیست
no one raised his voice U صدای هیچکس درنیامد
No-one is above the law. U هیچکس برتر از قانون نیست.
nix U هیچکس رای مخالف دادن
it is a thankless task U هیچکس نخواهدگفت مرحمت سرکارزیاد
no one man can do it U هیچکس به تنهایی نمیتوانداین کار را بکند
to be second to no one <idiom> U هیچکس حریف او نمی شود [اصطلاح]
to be second to none <idiom> U هیچکس حریف او نمی شود [اصطلاح]
Nobody was late except me . U هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
One cannot put back the clock. <proverb> U هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
No one needed to know save herself / outside herself [American E] . U به غیر از او [زن] هیچکس نباید از آن چیز آگاه باشد.
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> U هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
I didn't tell anyone beforehand, as I didn't want to jinx it [anything] . U من قبل از آن به هیچکس نگفتم چونکه نخواستم [هیچ چیزی] جادو بشود.
lexical U حرفی
taciturnity U کم حرفی
monomial U تک حرفی
garrulity U پر حرفی
incommunicativeness U کم حرفی
reviling U بد حرفی
uniliteral U یک حرفی
lettered U حرفی
triliteral U سه حرفی
pauciloquy U کم حرفی
incommunicatively U با کم حرفی
long tongue U پر حرفی
triliteralism U حالت سه حرفی
literal U حرفی لفظی
palaver U پر حرفی کردن
letter quality U کیفیت حرفی
four-letter words U واژهیچهار حرفی
pass a remark U حرفی زدن
triliteral U کلمه سه حرفی
who said so? U که چنین حرفی زد
four-letter word U واژهیچهار حرفی
what have you to say? U چه حرفی دارید
slip of the tongue <idiom> U حرفی رانسنجیده زدن
To take offence at something . To take something to heart . U حرفی را بدل گرلتن
To tald someones head off. U سر کسی را بردن ( با پ؟ حرفی )
trigram U هجای بی معنی سه حرفی
teragram U واژه چهار حرفی
spirant U حرفی که بااصطکاک نفس اداگردد
epenthesis U الحاق حرفی درمیان کلمه
to gain any ones ear U کسیرا اماده شنیدن حرفی
to insert a letter in a word U حرفی را در میان واژهای جادادن
labialize U حرفی را بصورت شفوی اداکردن
That is fine by me if you agree. U اگر موافقی من هم حرفی ندارم
speak a word U چیزی بگویید حرفی بزنید
trigraph U سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد
Suit the action to the word. U حرفی را فورا" عملی کردن
null U رشتهای که هیچ حرفی ندارد
escape character U حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
to make a remark U حرفی زدن افهار نظری کردن
empties U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptiest U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
emptied U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptier U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empty U هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
slide U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
slides U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
ascii U حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
d. letter U حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
He scorns and sneers at everyone. He is contemptuous of everyone. U هیچکس راداخل آدم نمی داند (حساب نمی کند )
newer U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newest U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
new- U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
ends U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
fill U پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
fills U پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
LIST chunk U که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
end U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
codepages U تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
vertical diagraph U شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
BMP U در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است
clappers U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clapper U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
question mark U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question marks U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
literal U چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
substitute character U حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
snd U مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
to be sparing of words U مضایقه ازحرف زدن کردن کم حرفی کردن
Mamihlapinatapai U نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
logical U حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
digit U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digits U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
filename U اسم سه حرفی که به همران اسم فایل بیان کننده نوع استفاده فایل است
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
zips U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipping U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipped U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zip U خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
BAT file extension U مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
occasions U مورد
oportuneness U مورد
out of place U بی مورد
occasioning U مورد
occurence U مورد
occasion U مورد
objected U مورد
open to question <adj.> U مورد شک
objecting U مورد
objects U مورد
occasioned U مورد
object U مورد
unseasonably U بی مورد
inapposite U بی مورد
instance U مورد
direct objects U مورد
inopportune U بی مورد
instances U مورد
case U مورد
indirect objects U مورد
unseasonable U بی مورد
cases U مورد
opportuneness U مورد مناسب
requirement U مورد نیاز
in no instance U در هیچ مورد
to make observations [about] [on] U نگریختن [در مورد] [به]
dubitable U مورد شک مشکوک
in dispute U مورد بحث
undue U بی جهت بی مورد
confutation U مورد تکذیب
to make observations [about] [on] U اندیشیدن [در مورد] [به]
utilization U مورد مصرف
utilisation [British] U مورد مصرف
myrtle berry U مورد دانه
myrtle U مورد سبز
myrtaceae U تیره مورد
mytaceous U از تیره مورد
case study U مورد پژوهی
case studies U مورد پژوهی
savory U مورد پسند
happy [about] <adj.> U خشنود [در مورد]
exploitation [utilization] U مورد مصرف
objcetionable U مورد ایراد
usage U مورد مصرف
using U مورد مصرف
liable to prosecution U مورد تعقیب
object of transaction U مورد معامله
expectative U مورد انتظار
undue U ناروا بی مورد
received U مورد قبول
hold up <idiom> U مورد هدف
beloved U مورد علاقه
noted U مورد ملاحظه
usages U مورد استفاده
unnecessary roughness U خشونت بی مورد
laughing stock U مورد تمسخر
fishy U مورد تردید
dubious U مورد شک مشکوک
under disccussion U مورد بحث
usage U مورد استفاده
cases U دعوی مورد
cases U مورد غلاف
case U دعوی مورد
entitlements U مورد سزیدگی
entitlements U مورد استحقاق
entitlement U مورد سزیدگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com