English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
judicial circumstantial evidence U اماره قضایی
presumption juris tantum U اماره قضایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ascites U اماره
statistic U اماره
circumstantial evidence U اماره
presumption U اماره
presumptions U اماره
indication U اماره
circumstantial evidence U اماره اتفاقی
parameter U اماره جامعه
parameters U اماره جامعه
legal circumstantial evidence U اماره قانونی
statistic U سرشماری اماره
presumption juris et de jure U اماره قانونی
indirect evidence U قرینه و اماره
superego U نفس اماره
lasciviousness U نفس اماره
concupiscence U نفس اماره
conoupiscence U نفس اماره
judiciary U قضایی
judicial U قضایی
juratory U قضایی
juridical U قضایی
jurisdiction U قضایی
jural U قضایی
the rule of law U تامین قضایی
legal assistance U مشاوره قضایی
law court U دادگاه قضایی
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
rogatory U نیابت قضایی
quasi judicial U شبه قضایی
judicial settlement U حل اختلاف قضایی
judicial settlement U تسویه قضایی
judicial precedent U رویه قضایی
judicial immunity U مصونیت قضایی
judicial delegation U تفویض قضایی
legal suit U تعقیب قضایی
judicial assistance U معاضدت قضایی
judicature U حوزه قضایی
judicature U قوه قضایی
law courts U دادگاه قضایی
judiciary U قوه قضایی
institution U تاسیس قضایی
law agent U نماینده قضایی
jurisdiction U حوزهء قضایی
precedents U رویه قضایی
precedent U رویه قضایی
litigation U دعوی قضایی
legal aid U معاضدت قضایی
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
legal U شرعی قضایی
enforcement of judgement U اجرای احکام قضایی
sub judice U بدون تصمیم قضایی
legal advice U مشورت یا نظر قضایی
justiciar U مامور قضایی عالیرتبه
district attorneys U بازپرس بخش قضایی
extrajudicial U خارج ازصلاحیت قضایی
district attorney U بازپرس بخش قضایی
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
circuits U حوزه قضایی یک قاضی دور
dictums U گفته افهار نظر قضایی
dictum U گفته افهار نظر قضایی
legal assistance U کمکهای قضایی شرح علایم
adjudge با حکم قضایی فیصل دادن
circuit U حوزه قضایی یک قاضی دور
Soc U ازادی دراخذ تصمیم قضایی
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
rogatory letters U نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
perverse verdict U درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
cadre U واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
sokeman U فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
cadres U واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
coroners U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
judge made law U نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
coroner U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
congregationalism U استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
concurrent jurisdiction U رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
permission U اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
prohibition U حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
legalism U اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
coroner U مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners U مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
adjudges U با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudged U با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudging U با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
international court of justice U دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
disqualifications U عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
disqualification U عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
misdirection U در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com