English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8096 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
distensibility U امادگی برای بادکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ingenuity U امادگی برای اختراع
accessibility U امادگی برای پذیرایی
reagency U امادگی برای واکنش یا معرفی
opposability U امادگی برای روبرو گذاشتن
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
removability U ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
ready solubility in water U امادگی برای زودحل شدن دراب
mission ready U اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
insuperability U عدم امادگی برای از میان برداشتن
communicativeness U امادگی برای رساندن خبر پرگویی
inseparability U عدم امادگی برای جدا شدن
impressionability U امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
inerrability U معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
vitrescence U امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
impulsiveness U امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility U عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
put and take fishing U انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
condensability U قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
contractibility U قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record U کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
to fil out U بادکردن
heave U بادکردن
bloat U بادکردن
to puff up U بادکردن
distend U بادکردن
heaved U بادکردن
distending U بادکردن
to blow up U بادکردن
to swell with pride U بادکردن
distends U بادکردن
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
brag U بادکردن لاف
brags U بادکردن لاف
bragged U بادکردن لاف
bragging U بادکردن لاف
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
pump U باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
pumped U باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
pumps U باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
to put on frills U سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
forms U امادگی
proneness U امادگی
disposition U امادگی
covers U امادگی
susceptibility U امادگی
coverings U امادگی
cover U امادگی
form U امادگی
formed U امادگی
kelter or kilter U امادگی
readiness U امادگی
preparation U امادگی
qualification U امادگی
preparations U امادگی
tautness U امادگی
penchant U امادگی
kelter U امادگی
predispostion U امادگی
preparedness U امادگی
conditioning U امادگی
availability U زمان امادگی
preparatory interval U دوره امادگی
operational readiness U امادگی عملیاتی
preparatory schools U اموزشگاه امادگی
peak up U در اوج امادگی
indispositions U عدم امادگی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
half way houses U خانههای امادگی
work out U تمرین امادگی
law of readiness U قانون امادگی
physical fitness U امادگی جسمانی
training camp U اردوی امادگی
reading readiness U امادگی خواندن
reconditioning U تجدید امادگی
readiness U امادگی رزمی
state of alert U وضعیت امادگی
erg U 2- امادگی ذاتی
liability to disease U تعهد امادگی
unreadiness U عدم امادگی
hotter U امادگی کامل
indisposition U عدم امادگی
peripheral U دوره امادگی
insusceptibility U عدم امادگی
combat readiness U امادگی رزمی
hot U امادگی کامل
third degree of readiness U امادگی درجه سه
medical fitness U امادگی پزشکی
second degree of readiness U امادگی درجه دو
hottest U امادگی کامل
indisposedness U عدم امادگی
vigilance U امادگی چالاکی
condition of readiness U شرایط امادگی
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
readiness U اماده باش امادگی
preparation U امادگی اماده سازی
combat ready U دارای امادگی رزمی
readiness category U درجه امادگی رزمی
preparations U امادگی اماده سازی
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
condition code U کد وضعیت امادگی اقلام
flyable dud U بدون امادگی رزمی
level of readiness U سطح امادگی رزمی
lurch U امادگی شکست فاحش
physical fitness U امادگی عمومی جسمانی
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
operational performance category U طبقه امادگی عملیاتی
peripheral course U دوره امادگی نظامی
readiness category U نوع امادگی رزمی
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
data set ready U امادگی مجموعه داده ها
lurching U امادگی شکست فاحش
operational performance category U امادگی عملیاتی از طبقه
data terminal ready U امادگی ترمینال داده
lurched U امادگی شکست فاحش
habilitation U لباس پوشاندن امادگی
lurches U امادگی شکست فاحش
teachability U امادگی جهت یاد گرفتن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia U امادگی بخون رفتن زیاد
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
army ready material program U برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
flight readiness firing U ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
materiel readiness U میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
dtr U Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
war footing U حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
plea of tender U اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
availability U میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com