Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prompt to go
U
اماده برای رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
Other Matches
ready reserve
U
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
on guard
U
اماده توپگیری اماده برای توگیری
bound
U
: اماده رفتن
prompt to go
U
اماده رفتن
to be prepared to go
U
اماده رفتن بودن
he is indisposed to go
U
اماده رفتن نیست
bound for home
U
اماده رفتن به کشور میهن
hom ward bound
U
اماده رفتن به کشور میهن
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
he is out and a bout
U
از بستر برخاسته و اماده بیرون رفتن است
ground readiness
U
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
ready to die
U
اماده برای مرگ
to fit with
U
اماده کردن برای
on offer
U
اماده برای فروش
fit to work
U
اماده برای کارکردن
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
mission ready
U
هواپیمای اماده برای پرواز
coverings
U
اماده برای برگرداندن توپ
to keep ome's powder dry
U
برای هر رویدادی اماده بودن
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
he was prone to mischief
U
برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
bats
U
گل اماده برای کوزه گری
bat
U
گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war
U
برای جنگ اماده شدن
batted
U
گل اماده برای کوزه گری
covers
U
اماده برای برگرداندن توپ
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
up and running
U
اماده برای عملیات کامل
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
attack on preparation
U
شمشیرباز اماده برای حمله
to stand in the gap
U
برای دفاع اماده بودن
attention
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions
U
شمشیرباز اماده برای مبارزه
crams
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
addresses
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addressed
U
اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
finished product
U
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
cramming
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
herbescent
U
اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
crammed
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
cram
U
خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization
U
اماده کردن برای کار در زمستان
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
platform load
U
بار اماده برای بارریزی هوایی
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
tropicalization
U
اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
groom
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
repertoire
U
فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
grooms
U
اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
to the manner born
U
فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
lime paste
U
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
aircraft turn around
U
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
sawhorse
U
نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
turnkey
U
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reaction time
U
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
hot site
U
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
crammer
U
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
turnkey system
U
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
trip the light fantastic
<idiom>
U
رفتن برای رقصیدن
gressorial
U
مناسب برای راه رفتن
fluctuability
U
امادگی برای بالاوپایین رفتن
to stretch one's legs
U
برای ورزش راه رفتن
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
master clear
U
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
to be coming up to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes
U
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
to come to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come towards
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out
U
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
turn out
<idiom>
U
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
shop around
<idiom>
U
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
to go to
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
to go clubbing
U
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
shore leave
U
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to go away
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to ride on the bus
U
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
to be after somebody
U
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
U
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
coach dog
U
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Which bus do I take for the opera?
U
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
pace lap
U
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station?
U
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
bail out
U
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
laager
U
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
alert force
U
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
readying
U
اماده
in store
U
اماده
in form
U
اماده
in full fig
U
اماده
provided
U
اماده
abler
U
اماده
in gear
U
اماده
in kelter
U
اماده
in the saddle
U
اماده
fresh
U
اماده
ablest
U
اماده
prompted
U
اماده
prompts
U
اماده
prompt
U
اماده
sets
U
اماده
equipped
U
اماده
accoutred
U
اماده
setting up
U
اماده
minded
U
اماده
susceptible
U
اماده
freshest
U
اماده
fresh-
U
اماده
set
U
اماده
lief
U
اماده
supplying
U
اماده
readied
U
اماده
handiest
U
اماده
handier
U
اماده
ready-made
U
اماده
stocked
U
اماده
stock
U
اماده
handy
U
اماده
ready made
U
اماده
accoutrements
U
اماده
supply
U
اماده
yare
U
اماده
yoi
U
اماده
ready
U
اماده
supplied
U
اماده
readies
U
اماده
parade
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
to pickle a rod for
U
اماده کردن
fine
U
بسیار اماده
taut
U
اماده کار
night boat
U
قایق اماده
ready use
U
اماده مصرف
detonative
U
اماده انفجار
to gird up one's loins
U
اماده کارشدن
ready to die
U
اماده مردن
ready for duty
U
اماده کار
to buckle oneself
U
اماده شدن
ready mixed concrete
U
بتن اماده
action mission ship
U
ناو اماده
readying
U
اماده کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com