Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
billon
U
الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metallography
U
شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
shiner
U
انواع ماهیان کوچک ونقره فام امریکایی
base metal
U
فلزات اصلی فلزات کم بها
base metals
U
فلزات اصلی فلزات کم بها
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
constantan
U
الیاژی از مس
invar
U
الیاژی از اهن
alloying element
U
عنصر الیاژی
alloying agent
U
عنصر الیاژی
alloy steel
U
فولاد الیاژی
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
nicalloy
U
الیاژی از نیکل و اهن
platinoid
U
الیاژی از مس ونیکل و تنگستن
high frequency alloy juction transistor
U
ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
kovar
U
الیاژی از اهن نیکل کبالت
wood's metal
U
الیاژی با نقطه ذوب پایین
nickel silver
U
الیاژی مرکب از مس و روی و نیکل
alumel
U
الیاژی از نیکل و کرم جهت ترموکوپلها
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
alnico
U
الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
monel
U
الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
invar
U
الیاژی از نیکل و اهن باضریب انبساط حرارتی نزدیک صفر
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
chromel
U
الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
white gold
U
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
base metal
U
فلزات بنیانی
scissel
U
دم قیچی فلزات
cuttings
U
براده فلزات
drillings
U
براده فلزات
fineness
U
عیار فلزات
post transition metals
U
فلزات پس واسطه
abrasive grit
خرده فلزات
parting of metals
U
تجزیه فلزات
coinage metals
U
فلزات مسکوک
dioxide; metals
U
دیاکسید-فلزات
noble metals
U
فلزات نجیب
base metals
U
فلزات بنیانی
metal physics
U
فیزیک فلزات
whitesmith
U
ابکار فلزات
work hardening
U
سخت کاری فلزات
non ferrous metal industry
U
صنعت فلزات غیراهنی
white bearing metals
U
فلزات سفید یاطاقان
ferrous
U
فلزات اهن دار
docimasy
U
فن ازمایش فلزات ودواها
metallurgy
U
استخراج و ذوب فلزات
melting pot
U
دیگ ذوب فلزات
smeltery
U
کارخانه ذوب فلزات
native metals
U
فلزات خالص طبیعی
metal foundry
U
ریخته گری فلزات
melting pots
U
دیگ ذوب فلزات
metal foulings
U
خرده سوفاله فلزات
molten bath
U
حمام ذوب فلزات
metllurgist
U
متخصص ذوب فلزات
metallurgical engineering
U
علم ذوب فلزات
narrow band filter
U
صافی فلزات باریک
metallize
U
روکش کردن با فلزات
burnisher
U
الت پرداخت فلزات
pyrometallurgy
U
استخراج فلزات در اثر حرارت
founding
U
علم ذوب وریختن فلزات
sullage
U
مواد اضافی فلزات مذاب
metallurgical
U
وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
electro plating
U
ابکاری فلزات به کمک برق
bullion
U
شمش فلزات با عیار معین
tumbling barrel
U
غلتک مخصوص صیقل فلزات
edging machine
U
دستگاه خم کننده لبه فلزات
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
metalline
U
فلزی اغشته به نمک فلزات
cupellation
U
گرفتن فلزات قیمتی از سرب
metallurgy
U
فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
nonferrous
U
غیراهنی فلزات غیر اهنی
metallurgists
U
متخصص قال کردن فلزات
metallurgist
U
متخصص قال کردن فلزات
joming test
U
ازمایش تعیین سختی فلزات
mills
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
assay
U
عیارگیری فلزات گران قیمت
assays
U
عیارگیری فلزات گران قیمت
carat
U
درجه خلوص فلزات پربها
carats
U
درجه خلوص فلزات پربها
transmutation of metals
U
استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
neck
U
کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
extrusion
U
شکل دادن گرم یا سرد فلزات
hydrometallurgy
U
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
necks
U
کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
vicker's diamond hardness tester
U
دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
dross
U
کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
electrometallurgy
U
صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
metallurgic
U
وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
snips
U
قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
cold working property
U
قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
picking
U
پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
finery
U
زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
flame cleaning
U
تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
die casting
U
ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
drier
U
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
rivet test
U
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
compass compensation
U
تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
dispersion hardening
U
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
hand forming
U
شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
other
<adj.>
U
سایر
passivating
U
پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
other people
U
سایر مردم
cold work
U
عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
ceteris paribus
U
ثابت بودن سایر شرایط
leader
U
درباره سایر رکوردهای فایل
leaders
U
درباره سایر رکوردهای فایل
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
to anneal
U
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
naves
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
inert
U
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
nave
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
highlighted
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
negative diheral
U
تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
highlights
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
exhaustable resources
U
زغال سنگ و سایر مواد کانی
highlight
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
fill
U
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
fills
U
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
pure
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
purer
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
purest
U
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
FMS
U
ربات و سایر وسایل خودکار در تولید
babbles
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
roots
U
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
babble
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbled
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
departmental LAN
U
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
He is the best physician as physicians go.
U
نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
priorities
U
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
breakers
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
priority
U
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
breaker
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
c
U
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
root
U
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
e mail
U
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه
office of the future
U
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
electronic
U
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
casings
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
casing
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
azoth
U
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
pan germanism
U
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
identity matrix
U
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
flexible
U
استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
interrogatory
U
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
desk accessories
U
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
interrupting
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
form
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
formed
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
fraud
U
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
benchmarks
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
benchmark
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
CBMS
U
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
chips
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chip
U
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
frauds
U
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
pounding
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
diagnostic
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
pounds
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
name
U
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
names
U
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
interrupts
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
buffer
U
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
machines
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
outdent
U
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
optical
U
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
machined
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
anti-
U
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
linkage
U
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
comdex
U
نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com