Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stellite
U
الیاژهای سخت جهت ساختن موتورهای پیستونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turbocharger
U
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
turbosupercharger
U
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
best economy mixture
U
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
wobble pump
U
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
resistance alloys
U
الیاژهای مقاومتی
superalloy
U
الیاژهای پیشرفته
light alloy
U
الیاژهای سبک
super alloy
U
الیاژهای پیشرفته
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
incolen
U
الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
burner cans
U
محفظه احتراق موتورهای توربینی
air impingment starter
U
نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک
anodize
U
روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
reciprocating compressor
U
کمپرسور پیستونی
plunger magnet
U
مغناطیس پیستونی
plunger pump
U
پمپ پیستونی
piston pump
U
پمپ پیستونی
reciprocating engine
U
موتور پیستونی
piston engine
U
موتور پیستونی
hydraulic tracer control
U
کنترل پیستونی
plug nozzle
U
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
wet sump
U
تشتک موتور پیستونی
piston blowing engine
U
موتور دمنده پیستونی
cyaniding
U
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
waste gate
U
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
cetane rating
U
اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
attitude motor
U
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
cylinder liner
U
رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
compression pressure
U
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
v engine
U
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
vee engine
U
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
cam ground piston
U
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
cylinder block
U
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
x engine
U
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
low supercharger gear
U
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
naturally aspirated engine
U
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
broad arrow engine
U
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
gasoline
U
سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
air turbine starter
U
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
air cooled engine
U
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
zero lash
U
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
h engine
U
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
fabrication
U
ساختن
manufactures
U
ساختن
indite
U
ساختن
idolizes
U
بت ساختن
idolizing
U
بت ساختن
mint
U
ساختن
confect
U
ساختن
mints
U
ساختن
minting
U
ساختن
pellet
U
حب ساختن
dree
U
ساختن با
minted
U
ساختن
produces
U
ساختن
produced
U
ساختن
produce
U
ساختن
constructs
U
ساختن
idolised
U
بت ساختن
miscreate
U
بد ساختن
manufactured
U
ساختن
idolized
U
بت ساختن
idolize
U
بت ساختن
idolising
U
بت ساختن
upbuild
U
ساختن
idolises
U
بت ساختن
manufacture
U
ساختن
fabricate
U
ساختن
pill
U
حب ساختن
make
U
ساختن
compose
U
ساختن
composes
U
ساختن
invent
U
ساختن
create
U
ساختن
build
U
ساختن
buildings
U
ساختن
builds
U
ساختن
makes
U
ساختن
pills
U
حب ساختن
invented
U
ساختن
inventing
U
ساختن
upgrading
U
ساختن
upgrades
U
ساختن
upgraded
U
ساختن
upgrade
U
ساختن
invents
U
ساختن
put up
U
ساختن
put-up
U
ساختن
creates
U
ساختن
fabricating
U
ساختن
fabricates
U
ساختن
bulid
U
ساختن
fabricated
U
ساختن
unifying
U
تک ساختن
fashion
U
مد ساختن
creating
U
ساختن
fashioned
U
مد ساختن
fashioning
U
مد ساختن
unifies
U
تک ساختن
fashions
U
مد ساختن
unify
U
تک ساختن
carbonize
U
کک ساختن
to go in with
U
ساختن با
to make away
U
ساختن
set up
U
ساختن
to make a shift
U
ساختن
remakes
U
از نو ساختن
remake
U
از نو ساختن
to get along
U
ساختن
generating
U
ساختن
generates
U
ساختن
generated
U
ساختن
generate
U
ساختن
forborne
U
ساختن با
bridges
U
پل ساختن
bridged
U
پل ساختن
constructed
U
ساختن
bridge
U
پل ساختن
constructing
U
ساختن
to t. up
U
ساختن
construct
U
ساختن
relieves
U
بر جسته ساختن
maximises
U
بیشینه ساختن
maximising
U
بیشینه ساختن
maximize
U
بیشینه ساختن
vitiate
U
ناپاک ساختن
relieve
U
بر جسته ساختن
maximized
U
بیشینه ساختن
relieving
U
بر جسته ساختن
humidified
U
مرطوب ساختن
vitiate
U
معیوب ساختن
vitiated
U
ناپاک ساختن
vitiates
U
معیوب ساختن
vitiates
U
ناپاک ساختن
vitiating
U
معیوب ساختن
humidifying
U
مرطوب ساختن
vitiating
U
ناپاک ساختن
wet
U
مرطوب ساختن
wets
U
مرطوب ساختن
humidify
U
مرطوب ساختن
wetted
U
مرطوب ساختن
vitiated
U
معیوب ساختن
wettest
U
مرطوب ساختن
humidifies
U
مرطوب ساختن
maximised
U
بیشینه ساختن
maximizes
U
بیشینه ساختن
make music
U
موسیقی ساختن
sepulchre
U
قبر ساختن
to spin yarns
U
دروغ ساختن
to invent stories
U
دروغ ساختن
sepulchres
U
قبر ساختن
to spin yarns
U
داستان ساختن
subvert
U
واژگون ساختن
subverted
U
واژگون ساختن
subverting
U
واژگون ساختن
subverts
U
واژگون ساختن
improvise
U
بالبداهه ساختن
improvises
U
بالبداهه ساختن
improvising
U
بالبداهه ساختن
to invent stories
U
داستان ساختن
sepulchers
U
قبر ساختن
gaunt
U
زننده ساختن
notifying
U
اگاه ساختن
maximizing
U
بیشینه ساختن
diversified
U
گوناگون ساختن
diversifies
U
گوناگون ساختن
diversify
U
گوناگون ساختن
diversifying
U
گوناگون ساختن
pestle
U
پودر ساختن
notified
U
اگاه ساختن
notifies
U
اگاه ساختن
notify
U
اگاه ساختن
reconcile
U
راضی ساختن
discovers
U
مکشوف ساختن
insures
U
مطمئن ساختن
insuring
U
مطمئن ساختن
accustom
U
معتاد ساختن
accustoming
U
معتاد ساختن
accustoms
U
معتاد ساختن
minimised
U
کمینه ساختن
minimises
U
کمینه ساختن
minimising
U
کمینه ساختن
minimize
U
کمینه ساختن
minimized
U
کمینه ساختن
minimizes
U
کمینه ساختن
minimizing
U
کمینه ساختن
disturb
U
مضطرب ساختن
disturbs
U
مضطرب ساختن
ensuring
U
مطمئن ساختن
ensures
U
مطمئن ساختن
ensured
U
مطمئن ساختن
produce
U
ساختن محصول
cancel
[booking, reservation]
U
باطل ساختن
produced
U
ساختن محصول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com