Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vintage model
U
الگوی زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
Other Matches
slice
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
U
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm
U
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly
U
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
attack pattern
U
الگوی تک
bit pattern
U
الگوی ذرهای
conjunctive model
U
الگوی عطفی
probabilistic model
U
الگوی تصادفی
program schema
U
الگوی برنامه
purchasing patterns
U
الگوی خرید
radiation pattern
U
الگوی تابش
haavelmo model
U
الگوی هاولمو
mathematical model
U
الگوی ریاضی
mathematicl model
U
الگوی ریاضی
movement pattern
U
الگوی حرکتی
neoclassical model
U
الگوی نئوکلاسیک
normative model
U
الگوی هنجاری
two sector model
U
الگوی دو بخشی
molecular model
U
الگوی مولکولی
micro model
U
الگوی خرد
bit pattern
U
الگوی بیتی
pattern of development
U
الگوی توسعه
demand pattern
U
الگوی تقاضا
field template
U
الگوی فیلد
economic model
U
الگوی اقتصادی
stochastic model
U
الگوی تصادفی
energy pattern
U
الگوی انرژی
econometric model
U
الگوی اقتصادسنجی
dynamic model
U
الگوی پویا
macro model
U
الگوی کلان
stenograph
U
الگوی حروف
random model
U
الگوی تصادفی
probabilistic model
U
الگوی احتمالی
micro dynamic model
U
الگوی خرد پویا
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
space filling molecular model
U
الگوی مولکولی فضا پر کن
sport skill pattern
U
الگوی مهارت ورزشی
stencil plate
U
الگوی نقشه برداری
scheme
U
الگوی پیش فرض
stick and ball model
U
الگوی گلوله و میله
fundamental motor pattern
U
الگوی بنیادی حرکت
archetype
U
طرح یا الگوی اصلی
noncompetitive model
U
الگوی غیر رقابتی
street gauge
U
الگوی سطح راه
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
decision model
U
الگوی تصمیم گیری
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
keyboard template
U
الگوی صفحه کلید
archetypes
U
طرح یا الگوی اصلی
drilling jig
U
الگوی مته کاری
feminiene stereotype
U
الگوی قالبی زنانگی
planning model
U
الگوی برنامه ریزی
free electron model
U
الگوی الکترون ازاد
drill jig
U
الگوی مته کاری
balanced growth model
U
الگوی رشد متوازن
developmental motor pattern
U
الگوی حرکت تکوینی
s o r model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
stimulus organism response model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
repeating group
U
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
matrix
U
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrixes
U
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
grades
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade
U
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
audio
U
الگوی صوتی دیجیتال که روی دیسک ذخیره شده است
dithered
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dithers
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
encoding
U
نمایش یک حرف یاعنصر با ترکیب یا الگوی یکتا از بیت ها در یک کلمه
dither
U
رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
area
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
areas
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
dense binary code
U
کدی که تمام حالتهای ممکن الگوی دودوئی در ان بکار برده میشود
masks
U
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
mask
U
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است
format
U
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
formats
U
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
sprays
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spray
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
sprayed
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spraying
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
matrix
U
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrixes
U
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
masks
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mask
U
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
laser
U
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
controller
U
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controllers
U
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
lasers
U
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
ebcdic
U
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
identity
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identities
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
eternity
U
بی زمانی
on
<prep.>
U
در
[زمانی]
synchrony
U
هم زمانی
synchronization
U
هم زمانی
sometime
U
یک زمانی
simultaneeity
U
هم زمانی
timeline
U
خط زمانی
contemporaneousness
U
هم زمانی
time limit
U
حد زمانی
time sense
U
حس زمانی
time limits
U
حد زمانی
onetime
U
یک زمانی
monomial
U
یک زمانی
eternities
U
بی زمانی
temporal
U
زمانی
whilom
U
یک زمانی
timetabling
U
برنامه زمانی
time lags
U
تاخیر زمانی
time lag
U
فاصله زمانی
time lag
U
تاخیر زمانی
lapses
U
فاصله زمانی
time base
U
مبدا زمانی
temporal sign
U
علامت زمانی
time bar
U
محدودیت زمانی
timetable
U
برنامه زمانی
timetabled
U
برنامه زمانی
throughput time
U
اشتراک زمانی
temporal maze
U
ماز زمانی
timetables
U
برنامه زمانی
time sharing
U
اشتراک زمانی
time scales
U
مقیاس زمانی
time scale
U
مقیاس زمانی
flashbacks
U
وقفه زمانی
continuous time
U
با پیوستگی زمانی
in a short time
U
در اندک زمانی
discrete time
U
با گسستگی زمانی
clock paradox
U
پارادکس زمانی
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی
temporal
U
جسمانی زمانی
time limit
U
محدوده زمانی
time limit
U
محدودیت زمانی
spatiotemporal
U
فضایی و زمانی
time limits
U
محدوده زمانی
lapsing
U
فاصله زمانی
time limits
U
محدودیت زمانی
lapse
U
فاصله زمانی
time lags
U
فاصله زمانی
flashback
U
وقفه زمانی
yore
U
در زمانی بسیاردور
time interval
U
فاصله زمانی
time table
U
جدول زمانی
time yield
U
تسلیم زمانی
timer switch
U
کلید زمانی
times
U
زمانی موقعی
timetrend
U
روند زمانی
unit of time
U
واحد زمانی
timed
U
زمانی موقعی
time yield limit
U
حد تسلیم زمانی
time frame
U
چارچوب زمانی
time study
U
بررسی زمانی
time slice
U
برش زمانی
time series
U
سریهای زمانی
time path
U
مسیر زمانی
time preference
U
ترجیح زمانی
time preference
U
رجحان زمانی
time preference
U
ارجحیت زمانی
time priority
U
اولویت زمانی
time priority
U
تقدم زمانی
time quantum
U
ذره زمانی
time schedule
U
برنامه زمانی
time score
U
نمره زمانی
time frames
U
چارچوب زمانی
time
U
زمانی موقعی
no longer
U
نه دیگر
[زمانی]
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
lags
U
تاخیر زمانی
lagged
U
تاخیر زمانی
lag
U
تاخیر زمانی
timeline
U
تسلسل زمانی
When I came in
U
زمانی که من تو آمدم
time pressure
U
فشار زمانی
pressure of time
U
فشار زمانی
time fuse
U
ماسوره زمانی
time error
U
خطای زمانی
time fire
U
تیر زمانی
schedules
U
برنامه زمانی
time division multiplex
U
تسهیم زمانی
time dilation
U
پارادوکس زمانی
scheduled
U
برنامه زمانی
time estimation
U
براورد زمانی
schedule
U
برنامه زمانی
time disorientation
U
گم گشتگی زمانی
time division multiplexing
U
تسهیم زمانی
time jitter
U
اختلال زمانی
time constant
U
ثابت زمانی
interval
U
فاصله زمانی
time flutter
U
اختلال زمانی
time horizon
U
افق زمانی
rotation
U
جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
inductive time constant
U
ثابت زمانی القا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com