Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
static
U
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
static electricity
U
الکتریسیته ساکن
electrostatics
U
الکتریسیته ساکن
electrostatic charge
U
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
inductive capacity
U
ثابت دی الکتریسیته
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
inductivity
U
ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
idle position
U
وضعیت ساکن
rest position
U
وضعیت ساکن
solid-state
U
وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن
static economy
U
اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
switched
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
mos
U
حافظه با وضعیت ثابت که از MOSFET برای ذخیره داده دودویی استفاده میکند
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
zeroize
U
تنظیم وسایل رمز یک ماشین رمز روی یک وضعیت ثابت
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse
U
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service
U
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
creepage
U
مد الکتریسیته
electricity
U
الکتریسیته
voltage source
U
منبع الکتریسیته
animal electricity
U
الکتریسیته بدن
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
negative electricity
U
الکتریسیته منفی
positive electricity
U
الکتریسیته مثبت
nuclear electricity
U
الکتریسیته هستهای
induced electricity
U
الکتریسیته القائی
brain potential
U
الکتریسیته مغز
electrical
U
مر بوط به الکتریسیته
electric current
U
جریان الکتریسیته
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
electric doublet
U
دو قطبی الکتریسیته
electric generator
U
مولد الکتریسیته
electrical quantity
U
مقدار الکتریسیته
electro physic
U
فیزیک الکتریسیته
electric dipole
U
دو قطبی الکتریسیته
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
generators
U
وسیله تولید الکتریسیته
coulomb
U
واحد اندازه الکتریسیته
generator
U
وسیله تولید الکتریسیته
electrometer valve
U
لامپ الکتریسیته سنج
hot-wiring
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired
U
سیم حاوی الکتریسیته
magnetoelectric
U
مربوط به الکتریسیته القایی
electrometer tule
U
لامپ الکتریسیته سنج
hot-wires
U
سیم حاوی الکتریسیته
piezo electric effect
U
اثر پیزو- الکتریسیته
insulator
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
phase difference
U
اختلاف فاز جریان الکتریسیته
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
replenish
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
polar
U
دارای الکتریسیته مثبت و منفی
watt
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
watts
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
ribbon switch
U
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
mains electricity
U
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
nonsparking
U
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
galvanism
U
جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
conductors
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
hydro-electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
permittivity
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
hydro electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
conductor
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
decibels
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
ieee
U
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
IEC connector
U
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00
U
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
three pin plug
U
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
monitors
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
monitored
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
isolation
U
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
photovoltaic cell
U
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
occupant
U
ساکن
inhabitant
U
ساکن
dead
U
ساکن
residing
U
ساکن
dwelling
U
ساکن
waveless
U
ساکن
quiescent
U
ساکن
inert
U
ساکن
slack water
U
اب ساکن
inmate
U
ساکن
occupier
U
ساکن
occupiers
U
ساکن
irenic
U
ساکن
stationary
U
ساکن
still
U
ساکن
stiller
U
ساکن
stillest
U
ساکن
stills
U
ساکن
dwellings
U
ساکن
occupants
U
ساکن
residents
U
ساکن
resting
U
ساکن
static
U
ساکن
resident
U
ساکن
denizens
U
ساکن
statist
U
ساکن
habitant
U
ساکن
denizen
U
ساکن
abiding
U
ساکن
abider
U
ساکن
dweller
U
ساکن
inmates
U
ساکن
domiciled
U
ساکن
stilly
U
ساکن
lodgers
U
ساکن
lodger
U
ساکن
pelagic
U
ساکن دریا
dwelt
U
ساکن بود
freemen
U
ساکن شهر
nonresidency
U
غیر ساکن
calm
U
ساکت ساکن
calmed
U
ساکت ساکن
sojourner
U
ساکن موقتی
pekingeses
U
ساکن شهرپکن
townies
U
ساکن شهر
pekineses
U
ساکن شهرپکن
calmer
U
ساکت ساکن
nonresidence
U
غیر ساکن
quietest
U
ساکن خاموش
quiet
U
ساکن خاموش
townie
U
ساکن شهر
calming
U
ساکت ساکن
calmest
U
ساکت ساکن
pekinese
U
ساکن شهرپکن
mountaineer
U
ساکن کوه
mountaineers
U
ساکن کوه
calms
U
ساکت ساکن
settle
U
ساکن کردن
colonising
U
ساکن شدن در
colonises
U
ساکن شدن در
inhabit
U
ساکن شدن
inhabiting
U
ساکن شدن
colonised
U
ساکن شدن در
abided
U
ساکن شدن
abide
U
ساکن شدن
inhabits
U
ساکن شدن
staticize
U
ساکن کردن
stationary bed
U
بستر ساکن
colonize
U
ساکن شدن در
colonized
U
ساکن شدن در
state of rest
U
حالت ساکن
static electricity
U
برق ساکن
standing wave
U
موج ساکن
rusticate
U
ساکن ده شدن
static friction
U
اصطکاک ساکن
seasider
U
ساکن دریاکنار
static charge
U
برق ساکن
colonizing
U
ساکن شدن در
colonizes
U
ساکن شدن در
stationary phase
U
فاز ساکن
stationary wave
U
موج ساکن
easterner
U
ساکن مشرق
easterners
U
ساکن مشرق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com