Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
precipitate electrode
U
الکترود حالت جامد
soild state electrode
U
الکترود حالت جامد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
soild state
U
حالت جامد
solid state
U
حالت جامد
solid state circuitry
U
مدارات حالت جامد
solid state component
U
مولفهء حالت جامد
solid state device
U
دستگاه حالت جامد
solid state cartridge
U
کارتریج حالت جامد
solid state physics
U
فیزیک حالت جامد
solid state diffusion
U
پخش حالت جامد
solid-state laser
U
لیزر حالت جامد
[فیزیک]
hall effect
U
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
phototransistor
U
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
adherent electrode
U
الکترود
electrode
U
الکترود
electrodes
U
الکترود
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
reference electrode
U
الکترود مبنا
instenifier electrode
U
الکترود تشدیدکننده
indicator electrode
U
الکترود شاخص
precipitate electrode
U
الکترود رسوبی
glass electrode
U
الکترود شیشهای
gate electrode
U
الکترود دریچهای
zinc electrode
U
الکترود روی
focusing electrode
U
الکترود تمرکزده
image plate
U
الکترود تصویر
reference electrode
U
الکترود مرجع
metallic electrode
U
الکترود فلزی
membrance electrode
U
الکترود غشایی
anodes
U
الکترود مثبت
main electrode
U
الکترود اصلی
internal electrode
U
الکترود داخلی
input electrode
U
الکترود اولیه
input electrode
U
الکترود ورودی
inert electrode
U
الکترود بی اثر
anode
U
الکترود مثبت
welding electrode
U
الکترود جوشکاری
battery electrode
U
الکترود باتری
auxiliary electrode
U
الکترود کمکی
accelerating electrode
U
الکترود شتاب ده
contour electrode
U
الکترود پروفیلی
control electrode
U
الکترود فرمان
contact bar
U
الکترود جوشکاری
collector electrode
U
الکترود کلکتور
dipped electrode
U
الکترود شناور
fluxed electrode
U
الکترود شناور
electron collector
U
الکترود گرداور
accelerating electrode
U
الکترود شتابده
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
covered electrode
U
الکترود پوشش دار
drilling electrode
U
الکترود مته کاری
liquid membrance electrode
U
الکترود مایع غشایی
standard electrode potential
U
پتانسیل استاندارد الکترود
standard electrode potential
U
پتانسیل الکترود استاندارد
collective electrode
U
الکترود جمع کننده
specific ion electrode
U
الکترود یون ویژه
spot welding electrode
U
الکترود جوشکاری نقطهای
high potential electrode
U
الکترود فشار قوی
selective ion electrode
U
الکترود یون گزین
glass membrance electrode
U
الکترود شیشه غشایی
gas sensing membrance electrode
U
الکترود غشایی گاز حس کن
sheathed electrode
U
الکترود روکش دار
ignition electrode
U
الکترود اتش زنه
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
crater
U
زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
craters
U
زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
cold plug
U
شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
pentode
U
لامپ خلاء با پنج الکترود و سه شبکه
massy
U
جامد
solid
U
جامد
rigid
U
جامد
solids
U
جامد
robust
U
جامد یا
robustly
U
جامد یا
inorganic
U
جامد
heavyset
U
جامد
illiquid
U
جامد
exanimate
U
جامد
paraffin wax
U
پارافین جامد
crystalin solid
U
جامد متبلور
solid propellant
U
سوخت جامد
solid fuel
U
سوخت جامد
solidification
U
تبدیل به جامد
solid solution
U
محلول جامد
sediment discharge
U
بده جامد
discharge of solids
U
بده جامد
solidifying
U
جامد کردن
solidifies
U
جامد کردن
solidified
U
جامد کردن
soild solution
U
محلول جامد
solidify
U
جامد کردن
thickened fuel
U
سوخت جامد
monoatomic solid
U
جامد تک اتمی
monohydrate
U
جامد تک ابه
solidly
U
بطور جامد
concretion
U
جامد شدن
insensitivity
U
جامد کساد
insensitive
U
جامد کساد
semisolid
U
نیمه جامد
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
solidifying
U
جامد کردن یا شدن
adamant
U
جسم جامد و سخت
exploded view
U
شرحی از یک ساختمان جامد
adamantly
U
جسم جامد و سخت
solids press down
U
اجسام جامد سوی
concretely
U
بطور محکم یا جامد
gas solid chromatography
U
کروماتوگرافی گاز- جامد
solid support
U
تکیه گاه جامد
solidify
U
جامد کردن یا شدن
solids
U
ماده جامد سفت
solidifies
U
جامد کردن یا شدن
solidified
U
جامد کردن یا شدن
substitutional solid solution
U
محلول جامد جانشینی
solid
U
ماده جامد سفت
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
solid looking
U
دارای قیافه جامد وبیروح
restrictor
U
لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
pentahedron
U
جسم جامد پنج وجهی
three-dimensional
U
و بنابراین به نظر جامد می آید
harden
U
تبدیل به جسم جامد کردن
hardens
U
تبدیل به جسم جامد کردن
triode
U
شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
stereography
U
فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
wham
U
صدای بهم خوردن اجسام جامد
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
cure time
U
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
aerosol
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
terrier
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
aerosols
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
restricted propellant
U
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
chemisorption
U
پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
regression rate
U
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
migration
U
حرکت در سطح مولکولی از یک جسم جامد به جسم جامددیگر
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
brinell hardness
U
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
stance
U
حالت
phased
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
idiocrasy
U
حالت
phases
U
حالت
febricity
U
حالت تب
phase
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
feverishness
U
حالت تب
moods
U
حالت
stances
U
حالت
estates
U
حالت
estate
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
queasiness
U
حالت قی
predicaments
U
حالت
predicament
U
حالت
situations
U
حالت
posture
U
حالت
if
U
حالت
make
U
حالت
line condition
U
حالت خط
fettle
U
حالت
posturing
U
حالت
postures
U
حالت
postured
U
حالت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com