Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
polluter
U
الوده کننده
polluters
U
الوده کننده
pollutant
U
الوده کننده
pollutants
U
الوده کننده
contaminative
U
الوده کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contaminant
U
ملوث الوده کننده
contaminants
U
ملوث الوده کننده
Other Matches
contaminate
U
الوده
contaminating
U
الوده
unclean
U
الوده
contaminates
U
الوده
contaminated
U
الوده
in for
U
الوده
bedraggled
U
الوده
spotty
U
الوده
smeary
U
الوده
miry
U
الوده
contaminant
U
جسم الوده
unchaste
U
الوده دامن
infecting
U
الوده کردن
contaminating
U
الوده کردن
envenom
U
الوده کردن
defile
U
الوده کردن
defiled
U
الوده کردن
red-handed
U
بخون الوده
contaminants
U
جسم الوده
infects
U
الوده کردن
defiles
U
الوده کردن
defiling
U
الوده کردن
infect
U
الوده کردن
contaminate
U
الوده کردن
bitten with
U
الوده دچار
contaminated
U
الوده کردن
soilure
U
الوده سازی
sullied
U
الوده شدن
muck
U
الوده کردن
septic
U
گندیده الوده
slimy
U
لجن الوده
sludgy
U
لجن الوده
contamination
U
الوده کردن
imbrue
U
الوده کردن
smutchy
U
الوده وکثیف
sullies
U
الوده شدن
sully
U
الوده شدن
sullying
U
الوده شدن
contaminates
U
الوده کردن
smutch
U
الوده کردن
smuttiest
U
با سیاهک الوده شده
smuttier
U
با سیاهک الوده شده
smutty
U
با سیاهک الوده شده
erythroid
U
الوده یامایل بخونریزی
red handed
U
دست بخون الوده
contaminate
U
الوده یا کثیف کردن
contaminating
U
الوده یا کثیف کردن
contaminated
U
الوده یا کثیف کردن
contaminates
U
الوده یا کثیف کردن
bacterize
U
بامیکرب الوده شدن
to imbrue in blood
U
الوده بخون کردن
flyblown
U
الوده بتخم حشرات
to imbrue with blood
U
الوده بخون کردن
smoggy
U
پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
smog
U
هوای الوده به دود وبخار
fly blow
U
الوده به تخم مگس کردن
taints
U
رنگ کردن الوده شدن
tainting
U
رنگ کردن الوده شدن
taint
U
رنگ کردن الوده شدن
trichinize
U
با کرم گوشت خوک الوده شدن
wallow course
U
خندق مخصوص ضدعفونی خودروهایی که به مواد ش م ر الوده شده اند
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
hot spots
U
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spot
U
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
mess
U
:شلوغ کاری کردن الوده کردن
flybelt
U
منطقه الوده به حشره تسه تسه
messes
U
:شلوغ کاری کردن الوده کردن
befoul
U
کثیف کردن الوده کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
quarantined
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
crepitant
U
خش خش کننده
benders
U
خم کننده
mitigative
U
کم کننده
doer
U
کننده
commulator
U
یک سو کننده
mitigatory
U
کم کننده
solvents
U
اب کننده
solvent
U
اب کننده
crusher
U
له کننده
ear-splitting
U
کر کننده
prater
U
پچ پچ کننده
refuser
U
رد کننده
doers
U
کننده
bender
U
خم کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com