English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expression U القای حالت
expressions U القای حالت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
electrodynamic induction U القای الکترودینامیک
electrical induction U القای برقی
electrostatic induction U القای الکتروستاتیکی
neural induction U القای عصبی
negative induction U القای منفی
manual override U القای دستی
mutual induction U القای متقابل
magnetic induction U القای مغناطیسی
electromagnetic induction U القای الکترومغناطیسی
misrepresent a case U القای شبهه کردن
instill doubts into one's mind U القای شبهه کردن
electromagnetic induction U القای الکترو مغناطیسی
coefficient of mutual induction U ضریب القای متقابل
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
ill conditioned U بد حالت
idiocrasy U حالت
expression U حالت
temper U حالت
expressions U حالت
attitude U حالت
situations U حالت
line condition U حالت خط
situation U حالت
disposition U حالت
manner U حالت
attitudes U حالت
moods U حالت
mood U حالت
phases U حالت
phased U حالت
pyreticosis U حالت تب
if U حالت
make U حالت
makes U حالت
queasiness U حالت قی
posture U حالت
postured U حالت
postures U حالت
posturing U حالت
estates U حالت
estate U حالت
tempered U حالت
unexpressive U بی حالت
tempers U حالت
case U حالت
cases U حالت
fettle U حالت
self U حالت
stances U حالت
stance U حالت
phase U حالت
predicament U حالت
predicaments U حالت
glass eyed U بی حالت
febricity U حالت تب
states U حالت
temperaments U حالت
feverishness U حالت تب
stated U حالت
state U حالت
state- U حالت
temperament U حالت
stating U حالت
condition U حالت
status U حالت
grain U حالت
normal state U حالت نرمال
periodicity U حالت تناوبی
facial expression U حالت چهره
vein U حالت تمایل
exceptional case U حالت استثنایی
creaminess U حالت سرشیری
counterpoise U حالت تعادل
perpendicularity U حالت عمودی
physical state U حالت فیزیکی
veins U حالت تمایل
expressive eyes U چشمان با حالت
oxidation number U حالت اکسایش
output state U حالت خروجی
excited state U حالت برانگیخته
orthogonality U حالت عمودی
of a good d. U خوش حالت
faintly U در حالت ضعف
oxidation state U حالت اکسایش
springs U حالت فنری
paramnesia U حالت فراموشی
nominative case U حالت فاعلی
pastiness U حالت خمیری
feminity U حالت زنانه
spring U حالت فنری
objective case U حالت مفعولی
individualism U حالت انفرادی
normality U حالت عادی
erectness U حالت عمودی
resiliency U حالت ارتجاعی
repellency U حالت دفع
refractivity U حالت انکسار
reclining position U حالت غنوده
doubtfulness U حالت تردید
real mode U حالت واقعی
doughiness U حالت خمیری
downiness U حالت کرکی
deplorble condltion U حالت زار
saccharinity U حالت قندی
sea state U حالت دریا
solid state U حالت جامد
sol state U حالت سولی
soild state U حالت جامد
small ball U پرتاب بی حالت
trim U وضع حالت
trimmest U وضع حالت
trims U وضع حالت
skin the cat U حالت گربهای
sentimentalism U حالت احساساتی
seismicity U حالت ارتعاش
drive state U حالت سائقی
deliverable state U در حالت تحویل
drowsihead U حالت نیمخواب
pulverulence U حالت خاکی
protected mode U حالت محفوظ
prone position U حالت درازکش
problem state U حالت مسئلهای
equation of state U معادله حالت
privileged mode U حالت ممتاز
polyvalency U حالت چندفرفیتی
polyvalence U حالت چندفرفیتی
plumbness U حالت عمودی
pyreticosis U حالت حمائی
quantum state U ویژه حالت
eburnation U حالت عاجی
eigenstate U حالت انرژی
energy state U حالت انرژی
rapturously U با حالت بیخودی
ragingly U با حالت خشم
queasiness U حالت تهوع
queasily U با حالت تهوع
locative U حالت مکانی
deadness U حالت مرده
equilibrium state U حالت تعادل
aglow U در حالت هیجان
lethargically U با حالت سبات
vitreus state U حالت شیشهای
circuit opening U حالت مدارباز
insert mode U حالت درج
goutiness U حالت نقرسی
input mode U حالت ورودی
childishness U حالت بچگی
initial state U حالت اغازی
incipincy U حالت نخستین
incipience U حالت نخستین
answer mode U حالت جواب
circumstantiality U حالت وکیفیت
glassy state U حالت شیشهای
kashruth U حالت جواز
accidentalness U حالت اتفاقی
acedia U حالت خ-لسه
kashrut U حالت جواز
jussive U حالت امری
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
affectedly U با حالت بخودگرفته
affectivity U حالت عاطفی
isopiestic U حالت فشارمتعادل
amentia U حالت هذیان
answer mode U حالت پاسخ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com