English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (642 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bind U الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
binds U الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
xylose U قند متبلور وغیر قابل تخمیر
scrubs U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrub U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
un- U پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
laity U غیر فنی وغیر علمی
casuistry U استدلال غلط وغیر منطقی
UN U پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
obstriction U الزام
tie U الزام
ties U الزام
commitments U الزام
convincement U الزام
obligations U الزام
obligation U الزام
necessity U الزام
irremissibility U الزام
requirement U الزام
commitment U الزام
submicroscopic U خیلی ریز وغیر مریی بامیکروسکوپ
under the counter U داروی بدون نسخه وغیر مجاز
fibrin U ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
pyrrhic U وتدی که مرکب از دوهجای کوتاه وغیر مشددباشد
burke U بطوراهسته وغیر مستقیم از شرکسی راحت شدن
binding U الزام اور
committal U تعهد الزام
liabilities U الزام مسئولیت
liability U الزام مسئولیت
of obligation U الزام اور
bindings U الزام اور
obligatory U الزام اور
promissory U الزام اور
irremissible U الزام اور
mandatory U الزام اور
imperatives U الزام اور
imperative U الزام اور
convincingness U قوت الزام
countertenor U خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
countertenors U خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
cadastre U مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
it is binding on me U برای من الزام اوراست
acceptance duty U الزام به قبولی نویسی
case of necessity U حالت الزام و ضرورت
pacta sunt servanda U تعهد الزام اور است
de rigueur U از نظر سنتی یا اخلاقی الزام اور
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
presbytery U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
dysfunction U عمل یا کار معلول وغیر عادی عدم کار
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
erectable U قابل راست کردن یا بنا کردن
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
rebuttable U قابل رو کردن
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
translatable U قابل معنی کردن
reversible U قابل پشت و رو کردن
separable U قابل جدا کردن
magnetizable U قابل مغناطیسی کردن
projectable U قابل پرتاب کردن
condensible U قابل خلاصه کردن
multipliable U قابل ضرب کردن
manageable U قابل اداره کردن
swimmable U قابل شنا کردن
multiplicable U قابل ضرب کردن
exhaustible U قابل خالی کردن
combatable U قابل جنگ کردن
estimable U قابل براورد کردن
inflatable U قابل تورم یا باد کردن
removable U قابل سوار و پیاده کردن
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
attachable U قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
manageable U آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
permanent U خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
zeros U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeroes U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
eurocheque U چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
zero U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
achievable U قابل وصول قابل تفریق
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
sensible U قابل درک قابل رویت
senses U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
standalone U که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
sense U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
to pound the filed U غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
joint filler U نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
nonerasable storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
scrambled U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scramble U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
public U متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
mirrors U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
graphics U پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
modem U وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
thorough paced U قابل
sensible U قابل حس
soluble U قابل حل
abler U قابل
qualified U قابل
able U قابل
capable U قابل
apt U قابل
good U قابل
acceptor U قابل
solvable U قابل حل
dissoluble U قابل حل
ablest U قابل
incapable U نا قابل
cultivable U قابل کشت
remediable U قابل علاج
valid U قابل اطمینان
advisable U قابل توصیه
ascertainable U قابل تحقیق
valid U قابل قبول
avertible U قابل دفع
tangibly U قابل لمس
removable U قابل رفع
removable U قابل انتقال
noteworthy U قابل توجه
crystallizable U قابل تبلور
remissible U قابل اغماض
noteworthy U قابل دقت
removable U قابل عزل
tangible U قابل لمس
indictable U قابل تعقیب
impeachable U قابل تعقیب
impeachable U قابل اتهام
sicker U قابل اطمینان
repairable U قابل جبران
reparable U قابل جبران
replaceable U قابل تعویض
substitutable U قابل تعویض
representable U قابل عرضه
reproachable U قابل توبیخ
reproducible U قابل تکثیر
interconvertible U قابل تبدیل
renderable U قابل ارائه
rentable U قابل اجاره
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com