English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
opisometer U الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectilineal U دارای خطهای راست
mixtilineal U دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
curviform U دارای شکل خمیده
pigeon toed U دارای پنجه خمیده بداخل
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
bunting U روش ضربه زدنی که توپ اهسته می غلتد
cyclical U چرخی
rotiform U چرخی
orbicular U چرخی
trochal U چرخی
orbiculate U چرخی
retrace lines U خطهای بازگشتی
active lines U خطهای فعال
return lines U خطهای بازگشتی
handlines U خطهای کف دست
adjacent lines U خطهای مجاور
cathedrian wheel U پنجره چرخی
gyratory U چرخی گردنده
freewheeling U آزاد چرخی
papillary lines U خطهای برجسته انگشتها
to draw parallels U خطهای موازی کشیدن
to spin a wheel U چرخی را تند چرخاندن
reversible wheel U چرخی که در دو جهت بگردد
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
undershot U درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
crown wheel U چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
spool U چرخی که روی آن نوار یا ریبون چاپگر می چرخند
pin wheel U درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
spools U چرخی که روی آن نوار یا ریبون چاپگر می چرخند
polygram U طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
hatched moulding U گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
bar graphics U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
bar code U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar codes U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
point set curve U منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
scan U پیمایش
scanned U پیمایش
traversal U پیمایش
scans U پیمایش
scale factor U پیمایش
scan line U خط پیمایش
survey U پیمایش
scaling U پیمایش
mensuration U پیمایش
surveyed U پیمایش
surveys U پیمایش
immeusurableness U پیمایش ناپذیری
traverse leg U ساق پیمایش
traversed U پیمایش کردن
immeasurability U پیمایش ناپذیری
traverse U پیمایش کردن
scan area U ناحیه پیمایش
scan path U مسیر پیمایش
traverse leg U شاخه پیمایش
mensurability U پیمایش پذیری
directional traverse U پیمایش سمتی
closed traverse U پیمایش بسته
optical scanning U پیمایش نوری
traversing U پیمایش کردن
closing U بستن پیمایش
open travers U پیمایش باز
fathomable U پیمایش پذیر
spanless U پیمایش ناپذیر
traverses U پیمایش کردن
gaugeable U پیمایش پذیر
traverse station U ایستگاه پیمایش
fathomable U قابل پیمایش
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
geodetically U موافق قاعده پیمایش
traverseal U عمل طی کردن پیمایش
surveyor's level U تراز مساحی یا پیمایش
traverse U حرکت سمتی پیمایش
traverses U حرکت سمتی پیمایش
cursive scanning U پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
traversed U حرکت سمتی پیمایش
traversing U حرکت سمتی پیمایش
immeasurable U پیمایش ناپذیر بیکران
padding U پیمایش لایه گذاری
geniculate U خمیده
pronate U خمیده
limber U خمیده
curvilinear U خمیده
superincumbent U خمیده
reclinate U خمیده
embowed U خمیده
tortile U خمیده
curves U خط خمیده
in a stooping position U خمیده
inflexed U خمیده
curving U خط خمیده
lank U خمیده
riffler U خمیده
circumflex U خمیده
curved U خمیده
curvate U خمیده
crooked U خمیده
retorted U خمیده
circumflexes U خمیده
curve U خط خمیده
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
immeasurably U بطور غیر قابل پیمایش
heliometer U الت پیمایش قطر خورشید
backtracking U عمل پیمایش معکوس یک لیست
tachymeter U دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
curved beam U تیر خمیده
incurvate U خمیده کردن
bent U طاق خمیده
circumflex accent صدای خمیده
joggle shackle U بخوی خمیده
limber U خمیده کردن
c.q.r. anchor U لنگر خمیده
camber U خمیده کردن
cambers U خمیده کردن
bent adaptor U رابط خمیده
bended kness U زانوهای خمیده
hell bent U زیاد خمیده
hell-bent U زیاد خمیده
imbrex U کاشی خمیده
slumps U خمیده شدن
slumped U خمیده شدن
slouchy U خمیده تنبل
decurved U خمیده بپایین
slumping U خمیده شدن
slump U خمیده شدن
bent bond U پیوند خمیده
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
chain survey U پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
mensurable U قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
swan neck U انتهای خمیده لوله
curvilinear coordinates U مختصات خمیده خط [ریاضی]
incurved U خمیده سوی درون
bent gun ion trap U یونربایی لوله خمیده
syphoned U لوله خمیده یا شترگلو
curvilinear ornament U زینتکاری با خطوط خمیده
siphon U لوله خمیده یا شترگلو
sicklebill U مرغان منقار خمیده
syphons U لوله خمیده یا شترگلو
camber U تیریا الوار خمیده و کج
siphons U لوله خمیده یا شترگلو
siphoned U لوله خمیده یا شترگلو
cambers U تیریا الوار خمیده و کج
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
old-style U حروف باریک و خمیده به جلو
antrorse U خمیده بجلو یا متمایل ببالا
heliometry U پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
refresh display cycle U زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
traingulation U تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
hypsometry U پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
insubordination U سر پیچی
screw jack U جک پیچی
swirly U پیچی
helical U پیچی
winding U نخ پیچی
jackscrew U جک پیچی
retroflex U خمیده بعقب قفا رفتن زبان
hagbut U نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
hackbut U نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
filature U ابریشم پیچی
screw clamp U گیره پیچی
winding U سیم پیچی
screw slip U خفت پیچی
cox combing U طناب پیچی
seizing stuff U نخ طناب پیچی
screw pile U شمع پیچی
served U نخ پیچی کردن
helical U پیچی شکل
reed & prince screw U پیچی با سر شکافدار
end winding U سرسیم پیچی
reeling machine U ماشین نخ پیچی
rewinde U باز پیچی
strapping U باند پیچی
torsion U انقباض پیچی
serves U نخ پیچی کردن
serve U نخ پیچی کردن
hook bolt U قلاب پیچی
helical stairs U پلکان پیچی
printwheel U چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
main winding U سیم پیچی اصلی
relay winding U سیم پیچی رله
magnet winding U سیم پیچی اهنربا
leaders U فشنگ راهنمای پیچی
honeysuckle U آذین پیچی شکل
single phase winding U سیم پیچی یک فازه
philodendron U گل شیپوری پیچی امریکا
field winding U سیم پیچی میدان
induction coils U سیم پیچی القائی
column screw press U پرس پیچی ستونی
induction coil U سیم پیچی القائی
coil winding U سیم پیچی بوبین
parallel clamp U گیره پیچی موازی
low resistance winding U سیم پیچی کم اهم
copper winding U سیم پیچی مسی
pitch U گام سیم پیچی
screw spanner U اچار بکس پیچی
duplex wound armature U ارمیچر دو سیم پیچی
winding machine U دستگاه سیم پیچی
three phase winding U سیم پیچی سه فازه
input winding U سیم پیچی اولیه
winding inductance U اندوکتیویته ی سیم پیچی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com