English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
declaration of intention U افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jus sanguinis U قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
stateless person U شخصی که تابعیت کشور راندارد شخص فاقد اوراق تابعیت
naturalising U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalize U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizes U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalises U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizing U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
statement U افهاریه
statements U افهاریه
statements U بیانیه افهاریه
statement U بیانیه افهاریه
nationality U تابعیت
sequence U تابعیت
nationalities U تابعیت
citizenship U تابعیت
allegiances U تابعیت
allegiance U تابعیت
sequences U تابعیت
naturalize U حق تابعیت دادن
stateless U بدون تابعیت
document of nationality U سند تابعیت
repatriation U اعطاء تابعیت
repatriations U اعطاء تابعیت
renouncement of citizenship U ترک تابعیت
diversity of citizenship U اختلاف تابعیت
declaration of intention U درخواست تابعیت
denaturalize U از تابعیت در اوردن
naturalization U اعطای تابعیت
naturalizes U حق تابعیت دادن
naturalizing U حق تابعیت دادن
naturalization U قبول تابعیت
naturalises U حق تابعیت دادن
dual nationality U تابعیت مضاعف
naturalising U حق تابعیت دادن
nationality law U قانون تابعیت
expotriate someone U ترک تابعیت کردن
adherently U هواخواهانه ازروی تابعیت
to expatriate oneself U ترک تابعیت کردن
naturalization U اعطا یا قبول تابعیت
reneges U ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneging U ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
renege U ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneged U ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
assents U پذیرش
acceptance U پذیرش
assent U پذیرش
assented U پذیرش
assenting U پذیرش
adoption U پذیرش
acceptation U پذیرش
acceptance limit U حد پذیرش
patients U پذیرش
induction U پذیرش
inductions U پذیرش
receptions U پذیرش
reception U پذیرش
admittance U پذیرش
acceptances U پذیرش
patient U پذیرش
admissions U پذیرش
intake U پذیرش
admission U پذیرش
intakes U پذیرش
unwilling U بی تمایل
disinclined U بی تمایل
left justification U تمایل به چپ
addictedness U تمایل
appetency U تمایل
trends U تمایل
intentions U تمایل
sentiment U تمایل
declination U تمایل
orientation U تمایل
disposition U تمایل
appetence or tency U تمایل
leaning U تمایل
leanings U تمایل
intention U تمایل
month's mind U تمایل
appetence U تمایل
aclinic U بی تمایل
recumbency U تمایل
trend U تمایل
pendulums U تمایل
pendulum U تمایل
tendency U تمایل
liking U تمایل
tendencies U تمایل
propensity U تمایل
propensities U تمایل
trepan U تمایل
gravitation U تمایل
proneness U تمایل
nisus U تمایل
proclivities U تمایل
proclivity U تمایل
would U تمایل
acceptance test آزمون پذیرش
adequately [sufficiently] <adv.> U قابل پذیرش
sufficiently <adv.> U قابل پذیرش
sufficient <adj.> U قابل پذیرش
admission of liability U پذیرش تعهدات
admission U پذیرش به بیمارستان
admission rate U میزان پذیرش
admission requirements U شرایط پذیرش
acceptance of offer U پذیرش پیشنهاد
admission port U دریچه پذیرش
sufficing <adj.> U قابل پذیرش
satisfactory <adj.> U قابل پذیرش
Reception U پذیرش هتل
receptionist U متصدی پذیرش
social acceptance U پذیرش اجتماعی
face the music <idiom> U پذیرش نسخه
cry uncle <idiom> U پذیرش شکست
selective admission U پذیرش انتخابی
receptivity U قدرت پذیرش
magnetic susceptibility U پذیرش مغناطیسی
good [sufficient] <adj.> U قابل پذیرش
adequate <adj.> U قابل پذیرش
acceptable <adj.> U قابل پذیرش
group acceptance U پذیرش گروهی
imprimatur U تصویب پذیرش
induction station U مرکز پذیرش
tolerability U قابلیت پذیرش
refuse U عدم پذیرش
receptions U دریافت پذیرش
rejection U عدم پذیرش
repulsion U عدم پذیرش
refusing U عدم پذیرش
acceptable U قابل پذیرش
refused U عدم پذیرش
reception U دریافت پذیرش
refuses U عدم پذیرش
the herd instinct U تمایل بگروه
propensity U تمایل طبیعی
propensities U تمایل طبیعی
work effort U تمایل به کار
declinatory U دارای تمایل
aptitudes U تمایل طبیعی
gusts U تمایل مزمزه
central tendency U تمایل به مرکز
gust U تمایل مزمزه
aptitude U تمایل طبیعی
sinistral U تمایل بچپ
trepan U تمایل داشتن
landscape orientation U تمایل افقی
preoccupations U تمایل شیفتگی
preoccupation U تمایل شیفتگی
portraint orientation U تمایل عمودی
predispostion U تمایل قبلی
proclivity to steal U تمایل بدزدی
propensity to consume U تمایل به مصرف
antipathetic U فاقد تمایل
reactive tendency U تمایل واکنشی
inclining U تعظیم تمایل
fugitiveness U تمایل به فرار
falloff U تمایل داشتن
inclination U تمایل شیب
self immolation U تمایل به خودکشی
streaking U تمایل میل
predilections U تمایل قبلی
caprice U تمایل فکری
polarities U تمایل قطبی
caprices U تمایل فکری
leans U تمایل داشتن
leaned U تمایل داشتن
lean U تمایل داشتن
veins U حالت تمایل
streak U تمایل میل
list U تمایل کجی
disinclination U عدم تمایل
tilts U کجی تمایل
tilted U کجی تمایل
streaked U تمایل میل
tilt U کجی تمایل
streaks U تمایل میل
predilection U تمایل قبلی
propend U تمایل داشتن
polarity U تمایل قطبی
fantasy U میل تمایل
against his grain U برخلاف تمایل او
wish [would like] U تمایل داشتن
fantasies U میل تمایل
affect U تمایل داشتن
hangs U تردید تمایل
affects U تمایل داشتن
hang U تردید تمایل
vein U حالت تمایل
receives U پذیرش داده از یک خط ارتباطی
rejecting U عدم پذیرش چیزی
susceptible U حساس مستعد پذیرش
denial U عدم پذیرش حاشا
receive U پذیرش داده از یک خط ارتباطی
receptee U افراد مورد پذیرش
susceptive U پذیرنده اماده پذیرش
readiness to accept آمادگی برای پذیرش
hire out <idiom> U پذیرش برای شغل
denials U عدم پذیرش حاشا
take a back seat <idiom> U پذیرش پستترین مقام
acceptability U قابلیت پذیرش پسندیدگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com