English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
self abandonment U افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imitation U پیروی
subsequent U پیروی
amenableness U پیروی
imitations U پیروی
subjection U پیروی
sequacity U پیروی
following U پیروی
to follow the example of U پیروی کردن از
faddism U پیروی از مد زودگذر
go by U پیروی کردن از
conforming U پیروی کردن
conform U پیروی کردن
conformed U پیروی کردن
sectarianism U پیروی از یک فرقه
orinality U پیروی ابتکار
to do after U پیروی کردن
conventionalism U پیروی از رسوم
sensuousness U پیروی جسمانی
conscientiousness U پیروی وجدان
conformance U پیروی متابعت
religiousness U پیروی مذهب
pursuitmeter U پیروی سنج
law abidingness U پیروی قانون
conforms U پیروی کردن
follows U پیروی استنباط
followed U پیروی استنباط
followed U پیروی کردن از
follow U پیروی استنباط
follow U پیروی کردن از
autonomy U خود پیروی
follows U پیروی کردن از
listen U پیروی کردن از
listened U پیروی کردن از
listening U پیروی کردن از
listens U پیروی کردن از
manichaeism U پیروی از دین مانی
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
islamism U پیروی از دین اسلام
scientism U پیروی از روش علمی
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
conventionality U پیروی از سنت قدیم
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
psychologism U پیروی از اصول روانی
sentimentalism U پیروی از عواطف واحساسات
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
Scientologist U پیروی دین ساینتولوژی
probity U پیروی دقیق از اصول
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
Taoism U پیروی از طریقت چینی
sentimentality U پیروی از عواطف واحساسات
Jungian U پیروی یونگ [روانشناسی]
to follow in ones footsteps U پیروی تاتقلیدازکسی کردن
illuminism U پیروی ازفلسفه اشراقی
to go by a rule U ازقانونی پیروی کردن
sensationalism U پیروی از عواطف واحساسات
nudism U پیروی از عقایدجماعت برهنگان
lyricism U پیروی از سبک اشعاربزمی
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
consequentiality U پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
latitudinarianism U پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
literalism U پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
westernization U فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
pedantize U پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
standards U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard U واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
ism U پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
route transposition U نوعی سیستم رمز که حروف رمز را با پیروی از یک مسیرمعین به هم می چسبانند
to indulge one's passions U پیروی از هواو هوس کردن خوش گذرانی کردن
platonize U پیروی از روش افلاطونی استدلال فلسفی افلاطونی کردن
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
theatricalism U پیروی ازروش تماشاخانه تماشاخانه مسلکی
episcopacy U مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
imitated U پیروی کردن کپیه کردن
imitates U پیروی کردن کپیه کردن
imitating U پیروی کردن کپیه کردن
imitate U پیروی کردن کپیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com