English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ohm additive افزوده های روغنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oil buffer U ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
oil U رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oiling U رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oils U رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oleaginous U روغنی
butteries U روغنی
hydraulic U روغنی
unctuous U روغنی
buttery U روغنی
greasy U روغنی
oil painting U روغنی
oleic U روغنی
oily U روغنی
oiled U روغنی
hydrolic U روغنی
oil paintings U روغنی
pinguid U روغنی
accessional U افزوده
adjunct U افزوده
addend U افزوده
added U افزوده
annexed U افزوده
given in U افزوده
adjuncts U افزوده
additional U افزوده
increment U افزوده
gains U افزوده
gained U افزوده
increments U افزوده
gain U افزوده
oil colour U رنگ روغنی
cole seed U کلم روغنی
colza U کلم روغنی
fluid friction U اصطکاک روغنی
fluid clutch U کلاج روغنی
empire cloth U پارچه روغنی
flat calm U دریای روغنی
unguentary U روغنی مرهمی
oiled cloth U پارچه روغنی
oil transformer U مبدل روغنی
oil filled contactor U شوتس روغنی
hydropneumatic U گازی روغنی
oil filled transformer U ترانسفورماتور روغنی
oil filled contactor U کنتاکتور روغنی
oil drive unit U گیربکس روغنی
oil colours U رنگ روغنی
oil firing U سوخت روغنی
oil color U رنگ روغنی
oil circuit breaker U مدارشکن روغنی
oil paper U کاغذ روغنی
oil pump U پمپ روغنی
oil switch U کلید روغنی
oil break fuse U فیوز روغنی
oiled muslin U موصلین روغنی
ohm burner U مشعل روغنی
oiled paper U کاغذ روغنی
hydrospring U فنری روغنی
greasiness U روغنی بودن
oil paint U رنگ روغنی
drabbest U رنگ روغنی
drabber U رنگ روغنی
oil paints U رنگ روغنی
lubricant U مواد روغنی
lubricant U ماده روغنی
shortcake U نان روغنی
lubricants U مواد روغنی
lubricants U ماده روغنی
drab U رنگ روغنی
paragoge U حرف افزوده
accrue U افزوده شدن
accrues U افزوده شدن
accruing U افزوده شدن
intercalary U اضافی افزوده
additives U افزاینده افزوده
additive U افزاینده افزوده
added value U ارزش افزوده
voice-overs U سخنان افزوده
add on U افزوده شده
assigned <adj.> <past-p.> U افزوده شده
an interpolated verse U شعر افزوده
allocated <adj.> <past-p.> U افزوده شده
allotted <adj.> <past-p.> U افزوده شده
boosted b voltage U ولتاژ افزوده ب
voice-over U سخنان افزوده
attached <adj.> <past-p.> U افزوده شده
gain score U نمره افزوده
value added U ارزش افزوده
paragogic U افزوده الحاقی
oleograph U عکس باسمهای روغنی
hydrospring U دستگاه فنری روغنی
hydropneumatic U دستگاه گازی روغنی
oil painting U نقاشی رنگ روغنی
hydraulic shock absorber U ضربه گیر روغنی
oil paintings U نقاشی رنگ روغنی
oil filled cable U کابل روغنی الکتریکی
value added taxation U مالیات بر ارزش افزوده
value added concept U مفهوم ارزش افزوده
vats U مالیات بر ارزش افزوده
value-added tax U مالیات بر ارزش افزوده
vat U مالیات بر ارزش افزوده
value added tax U مالیات بر ارزش افزوده
excess length U طول افزوده شده
value added tax U مالیات ارزش افزوده
value-added tax U مالیات ارزش افزوده
sienna U که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
adipose U پیه مانند روغنی شده
oilseed U بذرها و دانه های روغنی
oil hardening steel U فولاد سخت گردانی روغنی
meloid U وابسته بخانواده سوسکهای روغنی
nitroglycerin U ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3
he has none the wiser U چیزی براطلاعتش افزوده نشد
her courage did accrue U برجراتش افزوده گشت جراتش زیادشد
feeding storm U طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
epexegesis U کلمات افزوده شده برای توضیح
oleate U نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
shirt-tail U اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tails U اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
top U جدیدترین داده فایل که به پشته افزوده میشود
ling U ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
accession number U نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
parity U بیت اضافی افزوده به کلمه داده برای بررسی پیوستی
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
pad character U حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
margin cost U مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
metal deactivator U مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
oil on canvas [painting technique] U رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
registering U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registers U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
noisy mode U سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
hash U سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
user U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
users U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
degreasing U پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com