Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
daylight saving time
U
افزودن یک ساعت بر ساعات روز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sundials
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial
U
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
increments
U
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increment
U
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
dead hours
U
ساعات خاموشی در شب ساعات خاموشی شبانه
Look at the watch.
U
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine.
U
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11.
U
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
standard time
U
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
spindle
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles
U
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
U
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
curfew period
U
ساعات خاموشی
silent hours
U
ساعات خواب
duration of sunshine
U
ساعات افتابی
overtime
U
ساعات اضافی
dead hours
U
ساعات خاموشی در شب
visiting hours
ساعات ملاقات
prime time
U
ساعات اوج
thoughtful hours
U
ساعات فکر
office hours
U
ساعات کار
office hours
U
ساعات اداری
off hours
U
ساعات بیکاری
off hours
U
ساعات فراغت
thoughtful hours
U
ساعات تفکر
waking hours
U
ساعات بیداری
prime time
U
ساعات پر شنونده
prime time
U
ساعات پر بیننده
hours of labor
U
ساعات کار
workweek
U
ساعات کارهفته
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
hours of worship
ساعات پرستش یا نماز
commander's call
U
ساعات در اختیار فرماندهی
impatient hours
U
ساعات نا شکیبایی یا بی صبری
quantity of leisure
U
مقدار ساعات بیکاری
small hours
ساعات عبادت صبحگاهی
happy hour
<idiom>
U
ساعات تفریح وخوشی
vacant hours
U
ساعات بیکاری یا فراغت
the small hours
U
ساعات بعد از نیمه شب
schooltime
U
ساعات درس مدرسه
timetabling
U
جدول ساعات کار
timetables
U
جدول ساعات کار
timetabled
U
جدول ساعات کار
timetable
U
جدول ساعات کار
horoscopes
U
جدول ساعات روز
horoscope
U
جدول ساعات روز
out of
[outside]
office hours
U
خارج از ساعات اداری
clockwise
U
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
time sheet
U
ورقه ثبت ساعات کار
curfew period
U
ساعات منع عبور و مرور
time book
U
دفتر ثبت ساعات کار
canonical hours
ساعات رسمی نماز یا عقد
horary
U
مربوط به ساعات دعایاکتاب دعا
man-hours
U
جمع تعداد ساعات کار
man-hour
U
جمع تعداد ساعات کار
o'clock
U
ساعت از روی ساعت
keep regular hours
U
ساعات خواب و بیداری منظم داشتن
leisure hours
U
ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
timetabling
U
صورت اوقات برنامه ساعات کار
split shift
U
تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
timetable
U
صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetables
U
صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetabled
U
صورت اوقات برنامه ساعات کار
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
time chart
U
جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
full timer
U
بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
transmissions
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
accelerated
U
افزودن
eke out
U
افزودن به
accelerate
U
افزودن
aggrade
U
افزودن
to run rup
U
افزودن
subjoin
U
افزودن
imburse
U
افزودن
aggrandise
U
افزودن
dynamize
U
افزودن
aggrandize
U
افزودن
adds
U
افزودن
appends
U
افزودن
put on
U
افزودن
potentize
U
افزودن
adject
U
افزودن به
augments
U
افزودن
eke
U
افزودن
increases
U
افزودن
increased
U
افزودن
increase
U
افزودن
augmenting
U
افزودن
augmented
U
افزودن
appended
U
افزودن
append
U
افزودن
augment
U
افزودن
accelerating
U
افزودن
accelerates
U
افزودن
appending
U
افزودن
adding
U
افزودن
enhances
U
افزودن
to eke out
U
افزودن
append
U
افزودن
Inc
U
افزودن
enhancing
U
افزودن
subjoin
U
افزودن
enhanced
U
افزودن
enhance
U
افزودن
add
U
افزودن
add
U
افزودن
to pay back
U
برگرداندن افزودن
amplifying
U
افزودن بالابردن
amplifies
U
افزودن بالابردن
amplified
U
افزودن بالابردن
plus
U
افزودن به مثبت
stocked
U
به موجودی افزودن
stock
U
به موجودی افزودن
amplify
U
افزودن بالابردن
preponderate
U
چربیدن بر افزودن
imps
U
غرس کردن افزودن
increased
U
افزودن ترقی دادن
increase
U
افزودن ترقی دادن
apperceive
U
بمعلومات خود افزودن
volumes
U
کتاب برحجم افزودن
imp
U
غرس کردن افزودن
volume
U
کتاب برحجم افزودن
settings
U
افزودن به وقت بازی
setting
U
افزودن به وقت بازی
increases
U
افزودن ترقی دادن
accrete
U
بهم افزودن یا چسبانیدن
bundling
U
افزودن نرم افزار
bundles
U
افزودن نرم افزار
bundle
U
افزودن نرم افزار
adjoin
U
افزودن متصل شدن
redoubling
U
افزودن دوبرابر کردن
redoubles
U
افزودن دوبرابر کردن
redoubled
U
افزودن دوبرابر کردن
redouble
U
افزودن دوبرابر کردن
adjoined
U
افزودن متصل شدن
adjoins
U
افزودن متصل شدن
resurface
U
لایهی جدید افزودن
toincrease any one's salary
U
مواجب کسیرا افزودن
toincrease any one's salary
U
برحقوق کسی افزودن
resurfaces
U
لایهی جدید افزودن
to fan the flame
U
برشدت چیزی افزودن
resurfaced
U
لایهی جدید افزودن
throwin
U
مشارکت کردن افزودن بر
insets
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
throw in
U
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
to intensify one's actions
U
برشدت اقدامات خود افزودن
subjoin
U
در پایان افزودن اضافه کردن
inset
U
افزودن اضافه کردن گذاشتن
doping
U
افزودن ماده شیمیایی خاص به یک قطعه
upgraded
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
dates
U
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
queue
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queued
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
date
U
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
upgrading
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
queueing
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
upgrade
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
queues
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
forward mode
U
افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
inserts
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
mithridatism
U
مصونیت از زهر بواسطه خوردن و کم کم افزودن برمقداران
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
date
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
dates
U
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
insert
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
anchor line extension kits
U
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
paroli
U
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
extends
U
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
ten's complement
U
عددی که با افزودن یک به متمم نهم یک عدد دهدهی به دست آید
increment
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
extending
U
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
extend
U
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
saving
U
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
insertion loss
U
توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
update
U
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
updated
U
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
updates
U
تغییر یا افزودن داده مشخص در فایل اصلی با اطلاعات به روز شوند
extensible
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که به کاربر امکان افزودن نوع داده و دستورات خاص خود را میدهد
source
U
نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
texts
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text
U
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
clocks
U
ساعت ها
time-piece
U
ساعت
timŠepiece
U
ساعت
timepiece
U
ساعت
ticker
U
ساعت
ticker
[colloquial]
[watch]
U
ساعت
clock
U
ساعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com