English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
multiplier U افزایش دهنده چند برابر کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to rise in somebody's esteem U افزایش اعتبار در برابر کسی
leveler U برابر کننده
equalze U برابر کننده
doubler U دو برابر کننده
leveller U برابر کننده
equalizer U برابر کننده
equalizers U برابر کننده
multiplicative U کمک کننده به افزایش یا ضرب
delay equalizer U برابر کننده تاخیر
phase equalizer U برابر کننده فاز
voltage doubler U دو برابر کننده ولتاژ
equalizing force U نیروی برابر کننده
attenuation equalizer U برابر کننده میرایی
voltage multiplier U چند برابر کننده ولت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
admissive U داخل کننده اجازه دهنده
polarizer U متضاد کننده قطبش دهنده
sanatory U علاج کننده بهبودی دهنده
assignor U واگذار کننده انتقال دهنده
assigner U واگذار کننده انتقال دهنده
sanative U علاج کننده بهبودی دهنده
prolonger U تاخیر دهنده طولانی کننده
adulterant U پست تر کننده استحاله دهنده
mover U پیشنهاد کننده تکان دهنده
assentient U قبول کننده رضایت دهنده
tractarian U چاپ کننده ویاانتشار دهنده
intoxicating U کیف دهنده ازخودبیخود کننده
truster U نسیه دهنده توکل کننده
improver U ترقی کننده بهبودی دهنده
indicative U خبر دهنده اشاره کننده
promoter U ترقی دهنده ترویج کننده
consummative U تکمیل کننده انجام دهنده
incorporator U تشکیل دهنده ترکیب کننده
promoters U ترقی دهنده ترویج کننده
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
developers U فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer U فاهر کننده عکس توسعه دهنده
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
resilience U درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
intercurrent U مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
deictic U بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
laborsaving U تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
electron multiplier U چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
colminator U تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
triplicate U سه برابر سه برابر کردن
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
settling rounds U گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ
extender U توسعه دهنده ادامه دهنده
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative U التیام دهنده جوش دهنده
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
accessing U افزایش
accesses U افزایش
accessed U افزایش
accession U افزایش
access U افزایش
summation U افزایش
increments U افزایش
intensification U افزایش
raise U افزایش
increment U افزایش
reduce/enlarge U افزایش
additions U افزایش
raises U افزایش
addition U افزایش
scale up U افزایش
amplification U افزایش
rises U افزایش
rise U افزایش
increscent U افزایش
additament U افزایش
addendum U افزایش
enhancement U افزایش
multiplication U افزایش
gain U افزایش
gained U افزایش
expansion U افزایش
augmentation U افزایش
aggrantizement U افزایش
affixture U افزایش
auxesis U افزایش
adjunction U افزایش
accretion U افزایش
increases U افزایش
accru U افزایش
increased U افزایش
addenda U افزایش
gains U افزایش
increase U افزایش
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
scale up U افزایش مقیاس
fire-raising U افزایش اتش
aggrandizement U افزایش بزرگی
salary increase U افزایش حقوق
ascend U افزایش دادن
annual increase U افزایش سالانه
spurts U افزایش ناگهانی
thusŠ+= U نشان افزایش
spurting U افزایش ناگهانی
spurted U افزایش ناگهانی
spurt U افزایش ناگهانی
subjunction U افزایش در پایان
hypertension U افزایش فشارخون
accelerative U مایه افزایش
add time U زمان افزایش
addibility U قابلیت افزایش
superadd U باز افزایش
superaddition U باز افزایش
tax increase U افزایش مالیات
temperature rise U افزایش دما
acceleration تعجیل افزایش
rise in temperature U افزایش دما
export promotion U افزایش صادرات
free radical addition U افزایش رادیکالی
frequency multiplication U افزایش فرکانس
appreciation U افزایش بها
appreciations U افزایش بها
increasable U افزایش پذیر
increase in load U افزایش بار
increase in potential U افزایش پتانسیل
ingravescence U افزایش تشدید
increase of potential U افزایش پتانسیل
increase of pressure U افزایش فشار
increase of power U افزایش قدرت
increase of output U افزایش توان
increase of efficiency U افزایش راندمان
increase of current U افزایش جریان
increase of contrast U افزایش کنتراست
increase in value U افزایش ارزش
mark up U افزایش قیمت
increase in price U افزایش بهاء
augmentable U قابل افزایش
progation U افزایش انتقال
thickening U افزایش ضخامت
augmented U افزایش دادن
elongation U افزایش طول
ascended U افزایش دادن
fire raising U افزایش اتش
ascends U افزایش دادن
augment U افزایش دادن
overcompound U افزایش ترکیب
augmenting U افزایش دادن
augments U افزایش دادن
multiplication U افزایش تکثیر
growths U افزایش ترقی
monetary expansion U افزایش پول
growth U افزایش ترقی
increase in sensitivity U افزایش حساسیت
put on weight <idiom> U افزایش وزن
voltage increase U افزایش ولتاژ
camber U افزایش زیاد
cambers U افزایش زیاد
accrue U افزایش یافتن
accrues U افزایش یافتن
voltage rise U افزایش ولتاژ
accruing U افزایش یافتن
pick up speed <idiom> U افزایش سرعت
birth rate U ضریب افزایش جمعیت
birth rates U نرخ افزایش ولادت
hyperglycemia U افزایش قند در خون
birth rates U ضریب افزایش جمعیت
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
birth rate U نرخ افزایش ولادت
capital apprecation U افزایش ارزش سرمایه
raise to a higher power U افزایش دادن نما
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
bring something on <idiom> U دلیل افزایش سریع
ether catalyzed addition U افزایش با کاتالیزگری اتر
boost U افزایش دادن چیزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com