Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
escalation
U
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sweep
U
وسعت میدان دید جارو
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
phases
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
compound wound generator
U
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
grenade court
U
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field
U
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery
U
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
closure minefield
U
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
vastity
U
وسعت
vastitude
U
وسعت
extensiveness
U
وسعت
to the tune of
<idiom>
U
به وسعت
spreads
U
وسعت
spread
U
وسعت
size
U
وسعت
purview
U
وسعت
space
U
وسعت
spaciousness
U
وسعت
floorage
U
وسعت کف
roominess
U
وسعت
expanses
U
وسعت
expanse
U
وسعت
comprehensiveness
U
وسعت
vastness
U
وسعت
spaces
U
وسعت
gamut
U
وسعت
amphleness
U
وسعت
scope
U
وسعت
horizon
U
وسعت
tract
U
حد وسعت
tracts
U
حد وسعت
sizes
U
وسعت
extent
U
وسعت
largeness
U
وسعت
horizons
U
وسعت
capaciousness
U
وسعت
immenseness
U
وسعت
expansion
U
وسعت
broadness
U
وسعت
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
ranged
U
حدود وسعت
reaches
U
وسعت حدود
amplifying
U
وسعت دادن
range
U
حدود وسعت
airt
U
یک چهارم وسعت
reach
U
وسعت حدود
your vocabulary is limited
U
وسعت لغت
amplify
U
وسعت دادن
limit
U
اندازه وسعت
amplifies
U
وسعت دادن
compass
U
وسعت دایره
amplified
U
وسعت دادن
liberalism
U
وسعت نظر
ranges
U
حدود وسعت
ambit
U
وسعت محوطه
reached
U
وسعت حدود
breadth
U
وسعت نظر
forestation
U
وسعت جنگل
scale of project
U
وسعت طرح
reaching
U
وسعت حدود
expansiveness
U
وسعت جامعیت
latitude
U
ازادی عمل وسعت
acreage
U
وسعت زمین به جریب
tethering
U
وسعت افسار کردن
largess
U
مساعدت وسعت نظر
tethers
U
وسعت افسار کردن
tethered
U
وسعت افسار کردن
tether
U
وسعت افسار کردن
width
U
وسعت چیز پهن
latitudes
U
ازادی عمل وسعت
breadth of mind
U
بزرگی یا وسعت فکر
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
latitudinarianism
U
پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
step-by-step
U
تدریجی
step by step
U
تدریجی
gradual
U
تدریجی
gradatory
U
تدریجی
slowest
U
تدریجی
piecemeal
U
تدریجی
slowing
U
تدریجی
slows
U
تدریجی
progressive
U
تدریجی
step wise
U
تدریجی
slowed
U
تدریجی
slow
U
تدریجی
imperceptible
U
تدریجی
gradational
U
تدریجی
slower
U
تدریجی
course
U
میدان تیر میدان
courses
U
میدان تیر میدان
coursed
U
میدان تیر میدان
fail soft
U
تخریب تدریجی
fail softly
U
با خرابی تدریجی
instillation
U
ریزش تدریجی
scale down
U
کاهش تدریجی
quantizer
U
تدریجی کننده
insti
U
ریزش تدریجی
graduality
U
تدریجی بودن
evolution
U
تکامل تدریجی
gradualness
U
تدریجی بودن
gradations
U
انتقال تدریجی
gradation
U
انتقال تدریجی
partial shipment
U
حمل تدریجی
erosion
U
تحلیل تدریجی
quantize
U
تدریجی کردن
progressive paralysis
U
فلج تدریجی
progressive burning
U
سوزش تدریجی
progressive assambly
U
نصب تدریجی
progress payments
U
پرداخت تدریجی
delelopment
U
تکامل تدریجی
piecemeal
U
بطور تدریجی
fail soft
U
با خرابی تدریجی
evanescence
U
زوال تدریجی
glaucoma
U
کوری تدریجی
piecemeal
U
بتدریج تدریجی
progressive relaxation
U
ارمیدگی تدریجی
living death
U
مرگ تدریجی
insti
U
تلقین تدریجی
step by step excitation
U
تحریک تدریجی
corrosion
U
فساد تدریجی
gradual
U
شیب تدریجی واهسته
progressional
U
دارای پیشرفت تدریجی
insinuation
U
نفوذ دخول تدریجی
evolution
U
تحول تکامل تدریجی
progressive burning
U
سوختن تدریجی خرج
gas degeneration
U
فساد تدریجی گازی
graduating
U
تغییر تدریجی کردن
instilment
U
ریزش و تلقین تدریجی
evanescence
U
فقدان تدریجی ناپایداری
processes
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
intergradation
U
محو سازی تدریجی
graduate
U
تغییر تدریجی کردن
graduates
U
تغییر تدریجی کردن
process
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
U
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
lysis
U
سقوط وزوال تدریجی مرض
evolutionism
U
اصول ترقی و تکامل تدریجی
abklingen
U
محو شدن تدریجی احساس
progressive cookery
U
پخت تدریجی غذای یکان
atmospheric corrosion
U
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
frequency drift
U
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
lamb's tongue
U
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
scallywag
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scalogram
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
hasty breaching
U
نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
gum
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creeps
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creep
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
single track
U
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
light and heavy system
U
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
accession
U
افزایش
additions
U
افزایش
addendum
U
افزایش
increases
U
افزایش
intensification
U
افزایش
accru
U
افزایش
gain
U
افزایش
increscent
U
افزایش
increased
U
افزایش
increase
U
افزایش
gains
U
افزایش
gained
U
افزایش
rise
U
افزایش
accessing
U
افزایش
accesses
U
افزایش
accessed
U
افزایش
access
U
افزایش
accretion
U
افزایش
rises
U
افزایش
augmentation
U
افزایش
addition
U
افزایش
scale up
U
افزایش
amplification
U
افزایش
summation
U
افزایش
raises
U
افزایش
raise
U
افزایش
auxesis
U
افزایش
multiplication
U
افزایش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com