Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
eddy loss
U
افت جریان ناشی از چرخش وپیچش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ebb current
U
جریان ناشی از افت اب
flow process
U
جریان چرخش کار
whirls
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirling
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirled
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirl
U
چرخش یا دوران جریان سیال
commutator riple
U
تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
alluviation
U
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
blocking
U
گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
aerodynamic heating
U
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
circulation control
U
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability
U
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
waltz three
U
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
maladroit
U
ناشی
on account of somebody
[something]
U
ناشی از
resultant
U
ناشی
emergent
U
ناشی
skilless
U
ناشی
mala filde
U
ناشی
amateurish
U
ناشی
due
U
ناشی از
therefrom
U
ناشی از ان
descended
U
ناشی
result
U
ناشی
resulted
U
ناشی
resulting
U
ناشی
skill less
U
ناشی
muff
U
ناشی
ills
U
ناشی
dilettante
U
ناشی
ill-
U
ناشی
ill
U
ناشی
muffs
U
ناشی
muffing
U
ناشی
muffed
U
ناشی
dilettanti
U
ناشی
dilettantes
U
ناشی
even tual
U
ناشی
gauche
U
ناشی کج
Due to
U
ناشی از
revolution
U
چرخش
revolutions
U
چرخش
whirling
U
چرخش
twirled
U
چرخش
whirled
U
چرخش
whirl
U
چرخش
twirls
U
چرخش
twirl
U
چرخش
twirling
U
چرخش
rotation
U
چرخش
whirls
U
چرخش
turns
U
چرخش
swirling
U
چرخش
circulations
U
چرخش
swirl
U
چرخش
swirled
U
چرخش
turn
U
چرخش
swirls
U
چرخش
circulation
U
چرخش
gyrations
U
چرخش
head rolling
U
سر چرخش
levorotation
U
چرخش به چپ
gyration
U
چرخش
volte face
U
چرخش
wrench
U
چرخش
wrenched
U
چرخش
wrenches
U
چرخش
troll
U
چرخش
trolls
U
چرخش
rotational
U
چرخش
wheels
U
چرخش
wheeling
U
چرخش
wheel
U
چرخش
volte-face
U
چرخش
spins
U
چرخش
spin
U
چرخش
whirlpool
U
چرخش اب
whirlpools
U
چرخش اب
rises
U
ناشی شدن از
emanated
U
ناشی شدن
emanating
U
ناشی شدن
rises
U
ناشی شدن
rise
U
ناشی شدن
variorum
U
ناشی ازچندمنبع
stingy
U
ناشی از خست
internal
U
ناشی ازدرون
emanate
U
ناشی شدن
gremie
U
بی تجربه و ناشی
as green as grass
<idiom>
U
کم تجربه و ناشی
issues
U
ناشی شدن
unperfect
U
ناشی نابلد
unskil
U
ناشی بی مهارت
issued
U
ناشی شدن
rise
U
ناشی شدن از
issue
U
ناشی شدن
negligent
U
ناشی از بی مبالاتی
awkward age
U
سن خامکار
[ناشی]
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
abnerval
U
ناشی از عصب
novices
U
ادم ناشی
novice
U
ادم ناشی
privative
U
ناشی از محرومیت
emanates
U
ناشی شدن
tisy
U
ناشی از مستی
premune
U
ناشی از جلوگیری
unfortunate
U
ناشی ازبدبختی
awkwardness
U
ناشی گری
toxic
U
ناشی از زهراگینی
gaucherie
U
ناشی گری
adipic
U
ناشی ازچربی
due to an accident
U
ناشی از یک حادثه
dittographic
U
ناشی ازتکراراشتباهی
sequent
U
منتج ناشی
jackleg
U
ناشی نادرست
irritative
U
ناشی از تحریک
guttural
U
ناشی از گلو
awkward
U
بی لطافت ناشی
rhapsodical
U
ناشی از احساسات
disrotatory motion
U
چرخش ناهمسو
sidespin
U
چرخش توپ
sidespin
U
چرخش انحرافی
sidespin
U
چرخش بیک سو
rotational speed
U
سرعت چرخش
radius of giration
U
شعاع چرخش
rotatable
U
چرخش پذیر
quartimax rotation
U
چرخش کوارتیماکس
rotational post
U
شغل در چرخش
fractional turn
U
چرخش کسری
forward dive
U
شیرجه رو به اب با چرخش
cyclostat
U
دستگاه چرخش
free rotation
U
چرخش ازاد
oblique rotation
U
چرخش مایل
wrests
U
چرخش پیچش
wresting
U
چرخش پیچش
molecular rotation
U
چرخش مولکولی
wrested
U
چرخش پیچش
wrest
U
چرخش پیچش
kick turn
U
نیم چرخش
magnetic ritation
U
چرخش مغناطیسی
improper rotation
U
چرخش نامتعارف
optical rotation
U
چرخش نوری
orthogonal rotation
U
چرخش عمودی
williamson turn
U
چرخش ویلیامسون
radius of gyration
U
شعاع چرخش
turnabout
U
چرخش به یک طرف
turnabouts
U
چرخش به یک طرف
gyoradius
U
شعاع چرخش
pivot ship
U
ناو چرخش
pivot point
U
مرکز چرخش
pick and roll
U
ایجاد سد و چرخش
high spin
U
چرخش زیاد
proper rotation
U
چرخش متعارف
conrotatory motion
U
چرخش همسو
topspin
U
چرخش توپ
trepan
U
چرخش انحراف
roll
U
چرخش گردش
revolutions
U
چرخش دوران
rolled
U
چرخش گردش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com