English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in and out <idiom> U اغلب به بیرون رفتوآمد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
lanceolate leaves U برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
frequently <adv.> U اغلب
many times <adv.> U اغلب
often <adv.> U اغلب
oft [archaic, literary] <adv.> U اغلب
on any number of occasions <adv.> U اغلب
regularly [often] <adv.> U اغلب
frequently U اغلب
oftentimes U اغلب
a lot of times <adv.> U اغلب
luxate U از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
ejecting U بیرون کردن
to send down U بیرون کردن
fire out U بیرون کردن
to pack off U بیرون کردن
to drum out U بیرون کردن
ejects U بیرون کردن
swap U بیرون کردن
swaps U بیرون کردن
to hunt away U بیرون کردن
ejected U بیرون کردن
forces U بیرون کردن
outcrop U سر بیرون کردن
forcing U بیرون کردن
to charm away U بیرون کردن
swapped U بیرون کردن
swopped U بیرون کردن
swops U بیرون کردن
eject U بیرون کردن
to hunt out U بیرون کردن
force U بیرون کردن
to fire out U بیرون کردن
to drive out U بیرون کردن
exorcized U بیرون کردن
exorcize U بیرون کردن
exorcising U بیرون کردن
to stuck out U بیرون کردن
exorcises U بیرون کردن
exorcised U بیرون کردن
swopping U بیرون کردن
eliminating U بیرون کردن
eliminates U بیرون کردن
to give the sack U بیرون کردن
eliminated U بیرون کردن
eliminate U بیرون کردن
exorcizes U بیرون کردن
outcrops U سر بیرون کردن
exorcizing U بیرون کردن
cashiers U بیرون کردن
cashier U بیرون کردن
extravasate U ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
outward bound U عازم بیرون روانه بیرون
eject U بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting U بیرون راندن بیرون انداختن
ejects U بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
ejected U بیرون راندن بیرون انداختن
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
moviegoer U کسی که اغلب به سینما میرود
moviegoers U کسی که اغلب به سینما میرود
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
fires U بیرون کردن انگیختن
fired U بیرون کردن انگیختن
paravial U بیرون کردن مستاجر
fire U بیرون کردن انگیختن
evicts U مستردداشتن بیرون کردن
un arth U ازلانه بیرون کردن
evicted U مستردداشتن بیرون کردن
to kick out of the house U ازخانه بیرون کردن
evict U مستردداشتن بیرون کردن
evicting U مستردداشتن بیرون کردن
to show one out U کسیرا از در بیرون کردن
dispossesses U بیرون کردن رهاکردن
pour out <idiom> U به بیرون مساطه کردن
dispossessed U بیرون کردن رهاکردن
dispossessing U بیرون کردن رهاکردن
jettison U پرتاب کردن به بیرون
dispossess U بیرون کردن رهاکردن
jettisoned U پرتاب کردن به بیرون
jettisoning U پرتاب کردن به بیرون
expectorate U ازسینه بیرون کردن
to put out U بیرون کردن رنجاندن
exsufflate U بافوت بیرون کردن
jettisons U پرتاب کردن به بیرون
run out <idiom> U به زور بیرون کردن ،اخراج کردن
sorrel U اسب کهر اغلب با یال و دم سفید
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
extracting U بیرون کشیدن استخراج کردن
drives U عقب نشاندن بیرون کردن
drive U عقب نشاندن بیرون کردن
aspirating U خالی کردن بیرون کشیدن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
aspirates U خالی کردن بیرون کشیدن
to live outside Tehran U بیرون از تهران زندگی کردن
aspirate U خالی کردن بیرون کشیدن
extract U بیرون کشیدن استخراج کردن
extracts U بیرون کشیدن استخراج کردن
to live out of town U در بیرون از شهر زندگی کردن
to live out [British E] U در بیرون از شهر زندگی کردن
extracted U بیرون کشیدن استخراج کردن
unearths U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthing U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
send down U دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
To dismiss something from ones thoughtl . U فکری را از سر خود بیرون کردن
to conjure anevil spirit U روح پلیدی را بیرون کردن
emit U بیرون دادن خارج کردن
to wave away U باشاره دست بیرون کردن
to push off U شروع کردن بیرون رفتن
emits U بیرون دادن خارج کردن
solicits U بیرون کشیدن وسوسه کردن
emitted U بیرون دادن خارج کردن
emitting U بیرون دادن خارج کردن
solicited U بیرون کشیدن وسوسه کردن
soliciting U بیرون کشیدن وسوسه کردن
unearth U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
solicit U بیرون کشیدن وسوسه کردن
to seed a person to c. U کسیرا از جامعه بیرون کردن
cambric tea U نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
copper [police officer] U پاسبان [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه]
copper [police officer] U پلیس [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه]
laugh one out of a habit U با استهزا عادتی را از سرکسی بیرون کردن
to work out of town U در حومه [بیرون] شهر کار کردن
refreshes U از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
refresh U از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
refreshed U از خستگی بیرون اوردن روشن کردن
emitted U بیرون دادن از خود خارج کردن
emits U بیرون دادن از خود خارج کردن
exsibilate U باصوت وهوازصحنه نمایش بیرون کردن
emitting U بیرون دادن از خود خارج کردن
to crowd out U ازتنگی جایابسیاری جمعیت بیرون کردن
deportation U تبعید و بیرون کردن فردخارجی از کشور
emit U بیرون دادن از خود خارج کردن
altar-niche U [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
Pickles are often eaten as a relish . U خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
to make a goal U توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
To crane ones neck . U گردن کشیدن (دراز کردن بیرون آوردن )
to put off U بور کردن بیرون کردن
increment U افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increments U افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
In the nature of things, young people often rebel against their parents. U طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
wheel mode U ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
removes U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
remove U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removing U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
turn out <idiom> U بیرون کردنکسی ،کسی را مجبور به ترک یا رفتن کردن
chimney-bar U [نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
horse design U نقش اسب [در اغلب طرح های شکارگاهی از این حیوان استفاده می شود.]
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
cist U [قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]
disforest U ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
disafforest U ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
demobilize U ازحالت بسیج بیرون اوردن بحالت صلح دراوردن دموبیلیزه کردن
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
anoxia U فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
ada U زبان برنامه نویسی سطح بالا که اغلب در ارتش و صنعت و موضوعات علمی به کار می رود
Huffman code U کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
off one's hands U بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
alabaster U [کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
diskette U دیسک سبک و انعط اف پذیر که میتواند داده مغناطیسی ذخیره کند و در اغلب کامپیوترهای شخصی به کار می رود
WWW U مجموعهای از میلیون ها وب سیلت و صفحات وب که با هم بخشی از اینترنت را تشکیل می دهند که اغلب اوقات توسط کاربر استفاده می شوند
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
micro U تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micros U تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
host computer U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
keel area U ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
backstreet U فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
flanges U لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
flange U لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
L cache U فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند
hub U (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
ungear U از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
knot density U چگالی گره [تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
rightsizing U فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
ruler U میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
rulers U میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
tour de france U مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
to inch out U خرد خرد بیرون کردن
TCP/IP U پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
proxy server U کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
outside [of] <adv.> U بیرون [از]
out <adv.> U بیرون
outdoor U بیرون
from out of town U از بیرون [از]
out U بیرون از
from outside U از بیرون [از]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com