Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fuel
U
اغذیه
fueled
U
اغذیه
fuelled
U
اغذیه
fuelling
U
اغذیه
fuels
U
اغذیه
board
U
اغذیه
boarded
U
اغذیه
vivers
U
اغذیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
delicatessens
U
اغذیه حاضر
ambry
U
کمدمخصوص اغذیه
armoire
U
جای اغذیه
delicatessen
U
اغذیه حاضر
delicatessens
U
مغازه اغذیه فروشی
cate
U
سورسات اغذیه لذیذ
vivandiere
U
اغذیه فروش ارتش
delicatessen
U
مغازه اغذیه فروشی
bill of fare
U
صورت اغذیه مهمانخانه
bills of fare
U
صورت اغذیه مهمانخانه
gastronomy
U
علم اغذیه لذیذه
locker paper
U
کاغذ بسته بندی اغذیه
dietetics
U
فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
hors d'oeuvres
U
اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
hors d'oeuvre
U
اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
malthusian theory of population
U
فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
bistros
U
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro
U
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com