English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
thermal agitation U اغتشاش گرمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bouleversement U اغتشاش
confusion U اغتشاش
bewilderment U اغتشاش
garboil U اغتشاش
turbulence U اغتشاش
disarray U اغتشاش
disturber U اغتشاش کن
distortions U اغتشاش
distortion U اغتشاش
riots U اغتشاش
rioted U اغتشاش
riot U اغتشاش
rioting U اغتشاش
turbalence U اغتشاش
distortion of field U اغتشاش میدان
confusional U اغتشاش امیز
frequency distortion U اغتشاش بسامدی
topsy turvydom U اغتشاش اشفتگی
to raise hell U اغتشاش کردن
trapezium distortion U اغتشاش ذوزنقهای
turbulency U اشفتگی اغتشاش
magnetic disturbance U اغتشاش مغناطیسی
inductive disturbance U اغتشاش القائی
humming noise U اغتشاش صوتی
rummaged U اغتشاش اشفتگی
harmonic distortion U اغتشاش هارمونیک
spot distortion U اغتشاش نقطه
armature interference U اغتشاش ارمیچر
rummage U اغتشاش اشفتگی
rummaging U اغتشاش اشفتگی
turbulence U اشفتگی اغتشاش
commotion U جنبش اغتشاش
anarchy U بی نظمی اغتشاش
rummages U اغتشاش اشفتگی
hum U اغتشاش صوتی
hums U اغتشاش صوتی
hummed U اغتشاش صوتی
sedition U شورش اغتشاش
routed U گروه بی نظمی و اغتشاش
rout U گروه بی نظمی و اغتشاش
jamming U تولیداختلال در دستگاهها اغتشاش
routs U گروه بی نظمی و اغتشاش
singal to noise ratio U نسبت سیگنال به اغتشاش
perturation U اغتشاش انحراف مدار
babel U سخن پرقیل و قال اغتشاش
riot gun U تفنگ ضد اغتشاش یا کنترل اغتشاشات
riot control U کنترل شورش عملیات ضد اغتشاش
thermal U گرمایی
thermic U گرمایی
calorific U گرمایی
heating U گرمایی
hypothermia U کم گرمایی
tumult U اغتشاش کردن جنجال راه انداختن
thermal treatment U عملیات گرمایی
thermistor U مقاومت گرمایی
thermocouple U زوج گرمایی
thermochemistry U شیمی گرمایی
thermal pollution U آلودگی گرمایی
sensible heat U محتوای گرمایی
thermalgesia U دردزایی گرمایی
heat of combustion U ارزش گرمایی
thermal scanning U غربال گرمایی
thermal reservoir U منبع گرمایی
thermal waves U امواج گرمایی
thermal ionization U یونش گرمایی
thermal excitation U برانگیختگی گرمایی
thermal energy U انرژی گرمایی
thermal effect U اثر گرمایی
thermal pollution U الودگی گرمایی
thermal dissociation U تفکیک گرمایی
thermal decomposition U تجزیه گرمایی
thermal conductivity U رسانندگی گرمایی
thermal capacity U فرفیت گرمایی
thermo galvanometer U گالوانومتر گرمایی
thermal equilibrium U تعادل گرمایی
heat value U ارزش گرمایی
heat resistance polymer U بسپار گرمایی
heat pump U تلمبه گرمایی
heat loss U اتلاف گرمایی
thermal flux U شار گرمایی
heat flux U شار گرمایی
heat energy U انرژی گرمایی
heat capacity U فرفیت گرمایی
total heat U محتوای گرمایی
heat content U محتوای گرمایی
heat conductivity U رسانندگی گرمایی
heat balance U توازن گرمایی
caloric value U ارزش گرمایی
calorific value U ارزش گرمایی
overload device U فیوز گرمایی
heat exchanger U تبادلگر گرمایی
enthalpy U محتوای گرمایی
general heat capacity U فرفیت گرمایی کل
hot strength U استحکام گرمایی
heating value U ارزش گرمایی
british thermal unit U واحد گرمایی بریتانیا
d.t.a U تجزیه گرمایی تفاضلی
differential thermal analysis U تجزیه گرمایی تفاضلی
ratio of specific heats U نسبت گرمایی ویژه
thermocouple meter U سنجه با زوج گرمایی
thermoammeter U سنجه با زوج گرمایی
specific heat capacity U فرفیت گرمایی ویژه
lattice heat conductivity U رسانندگی گرمایی شبکه
lattice heat capacity U فرفیت گرمایی شبکه
thermal conductivity U رسانائی گرمایی یا حرارتی
net calorific value U ارزش گرمایی خالص
heat deflection temperature U دمای انحراف گرمایی
radiant heat U گرمایی که پرتووارازجسمی بیرون اید
thermally isolated system U سیستم منزوی از نظر گرمایی
lattice thermal resistivity U مقاومت ویژه گرمایی شبکه
acid heat test U ازمون گرمایی با سولفوریک اسید
thermocouple U وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
electrothermal printer U چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com