Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
patrician
U
اعیان زاده
patricians
U
اعیان زاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nobleman
U
شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
noblemen
U
شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
cousinry
U
عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
nepotism
U
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
blue blood
U
نجیب زاده اشراف زاده
nepew
U
پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
cousinly
U
دایی زاده وار خاله زاده وار
standing property
U
اعیان
superstructures
U
اعیان
grandee
U
اعیان
superstructure
U
اعیان
standing
U
اعیان
nawab
U
اعیان هندی
things hired
U
اعیان مستاجره
House of Lords
U
مجلس اعیان
nobility
U
طبقه نجبا و اعیان
peer
U
عضو مجلس اعیان
peering
U
عضو مجلس اعیان
peered
U
عضو مجلس اعیان
the upper house
U
مجلس اعیان یا لردها
peering
U
همشان عضو مجلس اعیان
peer
U
همشان عضو مجلس اعیان
peered
U
همشان عضو مجلس اعیان
dukes
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
duke
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
assembly of notables
U
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
peers of the realm
U
بزرگانی که می توانند همگی در مجلس اعیان به نشینند
occupation
U
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupations
U
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
witan
U
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
peers of scotland
U
بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
lord chancellor
U
بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
progeniture
U
زاده
descendant
U
زاده
nee
U
زاده
descendent
U
زاده
fries
U
زاده
fitz
U
زاده
fry
U
زاده
frying
U
زاده
descended
U
زاده
firstborn
U
نخست زاده
first ling
U
نخست زاده
first begotten
U
نخست زاده
evite
U
زاده حوا
coz
U
خاله زاده
earth born
U
زاده خاک
high born
U
نجیب زاده
coz
U
عمه زاده
coz
U
دایی زاده
firstling
U
نخست زاده
freeborn
U
ازاد زاده
noblewomen
U
نجیب زاده
noblewoman
U
نجیب زاده
thane
U
نجیب زاده
sea born
U
زاده دریا
levite
U
زاده لاوی
hamite
U
زاده حام
hagseed
U
زاده عجوزه
grandee
U
اصیل زاده
knighted
U
نجیب زاده
nobleman
U
نجیب زاده
patricians
U
نجیب زاده
illegitimate
U
زنا زاده
blue blooded
U
نجیب زاده
blue-blooded
U
نجیب زاده
childe
U
نجیب زاده
cousin
U
عمه زاده
cousin
U
خاله زاده
cousin
U
عمو زاده
cousin
U
دایی زاده
patrician
U
نجیب زاده
legitimating
U
حلال زاده
noblemen
U
نجیب زاده
first born
U
نخست زاده
first-born
U
نخست زاده
knight
U
نجیب زاده
knighting
U
نجیب زاده
knights
U
نجیب زاده
magnate
U
نجیب زاده
magnates
U
نجیب زاده
legitimate
U
حلال زاده
legitimated
U
حلال زاده
legitimates
U
حلال زاده
cousins
U
عمو زاده
aristocrat
U
نجیب زاده
cousins
U
دایی زاده
bashaw
U
نجیب زاده
aristocrat
U
اشراف زاده
born in lawful wedding
U
حلال زاده
cousins
U
خاله زاده
cousins
U
عمه زاده
born in the purple
U
دارا زاده
aristocrats
U
نجیب زاده
born in the purple
U
غنی زاده
chevalier
U
نجیب زاده
cousin german
U
عمو زاده
aristocrats
U
اشراف زاده
cousin german
U
عمه زاده
dower
U
درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
feringhee
U
پرتغالی زاده هند
cousinly
U
عمه زاده وار
don
U
لرد یا نجیب زاده
speak of the devil and he appears
<idiom>
U
حلال زاده بودن
donned
U
لرد یا نجیب زاده
donning
U
لرد یا نجیب زاده
junker
U
اصیل زاده المانی
mulatto
U
زاده اروپایی وزنگی
dons
U
لرد یا نجیب زاده
well born
U
اصیل نجیب زاده
underbred
U
نااصل زاده بی تربیت
gentleman of fortune
U
نجیب زاده حادثه جو
hagborn
U
شیطان زاده فرزند ساحره
true born
U
حلال زاده اصیل اصل
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
milord
U
مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
wellborn
U
نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
africander
U
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
mestizo
U
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
mestiza
U
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
knickerbocker
U
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
grand tours
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tour
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
pythogenic
U
پیدا شده از چرک یا گندیدگی زاده چرک
what is bred in the bone will come out in the flesh
<proverb>
U
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com