English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
takeover U اعمال کنترل
takeovers U اعمال کنترل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
Other Matches
agent U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agents U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
brain washing U مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
exercises U اعمال
exercise U اعمال
doings U اعمال
exercised U اعمال
exercising a right U اعمال حق
undertakings U اعمال
acts U اعمال
application U اعمال
applications U اعمال
exertions U اعمال
exertion U اعمال
exercising U اعمال
exerts U اعمال کردن
imposes U اعمال نفوذکردن
exercising force U اعمال زور
willable U قابل اعمال
impressment U اعمال زور
impose U اعمال نفوذکردن
strong-arm U اعمال زورکردن
exerted U اعمال کردن
exerting U اعمال کردن
lobbying U اعمال نفوذ
exert U اعمال کردن
the galleys U اعمال شاقه
to have the pull of U اعمال نفوذکردن بر
applicative U اعمال کردنی
preventative actions U اعمال بازدارنده
hard labor U اعمال شاقه
applicator U اعمال کننده
applicatory U اعمال شدنی
applier U اعمال کننده
applies U اعمال کردن
exertion U اعمال زور
strong arm U اعمال زورکردن
applying U اعمال کردن
exertions U اعمال زور
hard labour U اعمال شاقه
showing partial views U اعمال نظر
galleys U اعمال شاقه
peonage U اعمال شاقه
labourhardl U اعمال شاقه
workable U قابل اعمال
apply U اعمال کردن
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
alteration U تغییر اعمال شده
To bring pressure to bear . To exert pressure . U اعمال فشار کردن
showing partial views U اعمال نظر کردن
penal servitude U حبس با اعمال شاقه
imprisonment with hard labour U حبس با اعمال شاقه
To use force(violence) U اعمال زور کردن
to use one's influence upon U اعمال نفوذ کردن بر
undue influence U اعمال نفوذ ناروا
house keeping operation U اعمال خانه داری
embraceor U اعمال نفوذ کننده
governance U اعمال قوه اختیارداری
use one's influence U اعمال نفوذ کردن
non serverign acts U اعمال تصدی دولت
copy protection U جلوگیری از اعمال کپی
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
intervention U عمل اعمال تغییر در سیستم
modification U تغییر اعمال شده به چیزی
confidential U است نه اعمال تصدی موجودباشد
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
applied magnetic field U میدان مغناطیسی اعمال شده
capitalization U اعمال سیستم سرمایه داری
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
put on U اعمال کردن بکار گماردن
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
imposed deformation U تغییر شکل اعمال شده
interventions U عمل اعمال تغییر در سیستم
squeeze U [آبگیری از فرش با اعمال فشار]
jarred U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jars U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jar U اعمال شوک شدید به یک وسیله
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
actions U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
track record U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
pulsed U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
pulse U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
action U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
embracery U اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره
procrustean U بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
track records U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
powers U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
embracery U جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه
embraceor U متهم به اعمال نفوذ درهیئت منصفه یا دادگاه
dynamically U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
argument U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
dynamic U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
arguments U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powering U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powered U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
arithmetic U تابع ریاضی اعمال شده روی داده
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
hash U عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
non procedural language U بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
correctional custudy U روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
phosphor U مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
interactive U پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
omnia pressumuntur solemniter U اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
syntax U قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
impressure U اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
stables U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
head pessure U فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
transformational rules U مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
stochastic model U نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
case law U رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
stable U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
opened U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
crunches U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunched U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
opens U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
crunch U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
jumper U مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
jumpers U مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
inputted U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
backout U ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
recompile U کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
condominium U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
powered U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
condominiums U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
parliamentarism U سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
quiescent U وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
texel U مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
bad break U مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
decision U نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com