English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
agents U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
brain washing U مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
functional U رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
borrowed U عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrow U عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
images U دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند
image [دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
borrows U عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
microchip U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchips U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
academic U علمی
sciential U علمی
theoretic U علمی
scientific U علمی
industrial U صنعتی
high wrought U صنعتی
technical U صنعتی
manufacturing U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
theoretic and practical U علمی وعملی
scientific management U مدیریت علمی
scientific method U روش علمی
scientific experiment U تجربه علمی
scientific applications U کابردهای علمی
memoire U مقاله علمی
boffins U پژوهشگر علمی
scientail U ماهر علمی
scholarism U تحقیق علمی
disciplining U رشته علمی
scientific researches U پژوهشهای علمی
disciplines U رشته علمی
scientific socialism U سوسیالیسم علمی
scientific researches U تتبعات علمی
scientific researches U تحقیقات علمی
practical lawyer U حقوقدان علمی
discipline U رشته علمی
the province of science U رشته علمی
prescientific U پیش علمی
the triumphs of science U پیروزیهای علمی
researching U تحقیقات علمی
theory U فرض علمی
field trip U گردش علمی
object lessons U درس علمی
faculty U هیئت علمی
faculties U هیئت علمی
academic freedom آزادی علمی
research U تحقیقات علمی
horticulture U باغبانی علمی
object lesson U درس علمی
scientifically U بطور علمی
science fiction U افسانه علمی
applied or mixed U ریاضیات علمی
researches U تحقیقات علمی
theories U فرض علمی
boffin U پژوهشگر علمی
principle U اصل علمی
researched U تحقیقات علمی
academian U عضوانجمن علمی
principle U قانون علمی
plants U واحد صنعتی
industrialization U صنعتی شدن
plant U واحد صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
industrialization U صنعتی کردن
industrial workers U کارگران صنعتی
industrializing U صنعتی کردن
industrialising U صنعتی کردن
industrialize U صنعتی کردن
industrialises U صنعتی کردن
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
industrializes U صنعتی کردن
artful U ماهرانه صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
technological U حرفهای صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrialism U سیستم صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
industrialization U صنعتی سازی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
artless U غیر صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
trade effluent U فضولات صنعتی
valve U شیر صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
vertical union U اتحادیه صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
sciosophy U معرفت غیر علمی
homosapiens U نام علمی انسان
theories U فرضیه علمی تعلیم
scientific data processing U پردازش داده علمی
scientific data processing U داده پردازی علمی
theory U فرضیه علمی تعلیم
terminologies U اصطلاحات علمی یافنی
criminology U مطالعه علمی جرم
pomology U میوه کاری علمی
equivalent knowledge credit U تصدیق اعتبار علمی
scientific notation U نشان گذاری علمی
techincal and scientifici U بنگاههای علمی و فنی
scientism U پیروی از روش علمی
teach-ins U بحث علمی دانشجویی
science fiction U داستان تخیلی علمی
teach-in U بحث علمی دانشجویی
schools U مکتب علمی یافلسفی
school U مکتب علمی یافلسفی
ethnography U مطالعه علمی نژادها
terminology U اصطلاحات علمی یافنی
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
ionics U مبحث علمی یونها
tree surgery U تشریح علمی درخت
An immortal scientific work. U اثر علمی جاویدان
theoretically U از لحاظ فرض علمی
scientifically U موافق اصول علمی
unscientific U خلاف موازین علمی
inartistically U بطور غیر صنعتی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
art casting U ریخته گری صنعتی
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
valve U ولو [شیر صنعتی]
hydrotherapy U استفاده علمی اب دردرمان بیماریها
objective U علمی و بدون نظر خصوصی
objectives U علمی و بدون نظر خصوصی
paranormal U ماورای پدیدههای علمی مکشوف
laity U غیر فنی وغیر علمی
He devoted a lifetime to scientific research. U یک عمر به پژوهشهای علمی پرداخت
floating point calculation U محاسبات اعداد نمایی یا علمی
proving ground U محل تحقیقات علمی ازمایشگاه
interdisciplinary U مربوط به رشتههای مختلف علمی
Scientific research. U تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
chronometry U وقت سنجی بطریق علمی
neurology U بحث علمی عصب شناسی
terminological U وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com