Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
information
U
اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
early-warning
U
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning
U
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
alerting service
U
قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
outgoing
U
صادره
court order
U
قرار صادره از دادگاه
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
lifo
U
اولین صادره ازاخرین وارده
judicial writ
U
نامه رسمی صادره از محکمه
export
U
بیرون بردن کالای صادره
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
exported
U
بیرون بردن کالای صادره
treasury note
U
اسکناس صادره از طرف خزانه
magisterial
U
صادره ازکلانتری یا دادگاه بخش
decree
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreeing
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decrees
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreed
U
حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
disaffirm
U
دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
summary conviction
U
حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
captain a protest
U
افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
countermanded
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanding
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermands
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermand
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
stock dividend
U
سهام صادره بابت سود سهام
Lilos
U
اخرین صادره از اخرین وارده
fifo
U
اولین صادره از اولین وارده
Lilo
U
اخرین صادره از اخرین وارده
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
zone
U
ناحیه
situs
U
ناحیه
output area
U
ناحیه
sectors
U
ناحیه
demesne
U
ناحیه
realms
U
ناحیه
realm
U
ناحیه
shires
U
ناحیه
shire
U
ناحیه
proclimax
U
ناحیه
range
U
ناحیه
ranged
U
ناحیه
ranges
U
ناحیه
sector
U
ناحیه
districts
U
ناحیه
zones
U
ناحیه
district
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
area
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
wards
U
ناحیه
ward
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
reaching
U
ناحیه
regional
<adj.>
U
ناحیه ای
local
<adj.>
U
ناحیه ای
regions
U
ناحیه
region
U
ناحیه
reach
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
subregion
U
ناحیه
sympatric
U
هم ناحیه
areas
U
ناحیه
active area
U
ناحیه فعال
measuring range
U
ناحیه ی سنجش
lumbar
U
ناحیه کمر
littoral
U
ناحیه ساحلی
erogenous zone
U
ناحیه شهوتزا
erogenous zones
U
ناحیه شهوتزا
naval district
U
ناحیه دریایی
regionalism
U
ناحیه گرایی
terrain
U
زمین ناحیه
oral zone
U
ناحیه دهانی
motor area
U
ناحیه حرکتی
Equator
U
ناحیه استوایی
critical region
U
ناحیه بحرانی
magnetic domain
U
ناحیه مغناطیسی
frequency region
U
ناحیه فرکانس
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
input area
U
ناحیه ورودی
commutation zone
U
ناحیه کموتاسیون
boom swing
U
ناحیه لرزش
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
broca's area
U
ناحیه بروکا
buffer area
U
ناحیه میانگیر
depletion area
U
ناحیه تخلیه
climatic region
U
ناحیه اقلیمی
dead space
U
ناحیه کور
critical region
U
ناحیه شاخص
common area
U
ناحیه مشترک
baffle area
U
ناحیه کور
edge zone
U
ناحیه لبه
indifference zone
U
ناحیه خنثی
hypnogenic zone
U
ناحیه خواب زا
area search
U
جستجوی ناحیه
arid area
U
ناحیه خشک
audio range
U
ناحیه صوتی
heat affected zone
U
ناحیه پیوند
goldfield
U
ناحیه زرخیز
gold field
U
ناحیه زرخیز
genital zone
U
ناحیه تناسلی
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه قطع
forbidden zone
U
ناحیه ممنوع
fixed area
U
ناحیه ثابت
critical area
U
ناحیه بحرانی
skid row
U
ناحیه پست
wernicke's area
U
ناحیه ورنیکه
work area
U
ناحیه کاری
recording eara
U
ناحیه ضبط
range of variation
U
ناحیه انحراف
range of variation
U
ناحیه تغییر
range of storke
U
ناحیه ضربه
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
sectors
U
خط کش ریاضی ناحیه
part
U
سهم ناحیه
regions
U
ناحیه عملیات
regions
U
ناحیه نظامی
regions
U
ناحیه فضا
two phase region
U
ناحیه دو فازی
touch spot
U
ناحیه بساوشی
zones
U
منطقه ناحیه
silva
U
ناحیه جنگلی
sector commander
U
فرمانده ناحیه
storage area
U
ناحیه انبارش
scan area
U
ناحیه پیمایش
suppressor area
U
ناحیه بازدارنده
Sept
U
ناحیه محصو
residential area
U
ناحیه مسکونی
zone
U
منطقه ناحیه
telephone area
U
ناحیه اتصال
soft spot
U
ناحیه نشست
the abdominal region
U
ناحیه شکم
territorialization
U
ایجاد ناحیه
region
U
ناحیه عملیات
region
U
ناحیه نظامی
district
U
ناحیه نظامی
sciatic
U
ناحیه چاربند
slums
U
ناحیه فقیرنشین
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
slum
U
ناحیه فقیرنشین
districts
U
ناحیه نظامی
zone of contact
U
ناحیه تماس
overflow area
U
ناحیه سرریز
output area
U
ناحیه خروجی
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
region
U
ناحیه فضا
radius of action
U
ناحیه رانندگی
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
common storage area
U
ناحیه اشتراکی انباره
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
coal field
U
ناحیه زغال خیز
space charge
U
ناحیه بار فضا
tertiary projection area
U
ناحیه فرافکنی سوم
bailiwick
U
ناحیه قلمرو مامور
zonule
U
منطقه یا ناحیه کوچک
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
domains
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
auditory projection area
U
ناحیه ادراک شنیداری
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
zone
U
ناحیه دسته بندی
pierian
U
وابسته به ناحیه پیریا
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
heating zone
U
منطقه یا ناحیه حرارتی
high frequency range
U
ناحیه ی فرکانس بالا
motor perceptual region
U
ناحیه حرکتی- ادراکی
hot temperature zone
U
ناحیه بسیار گرم
palest
U
ناحیه محصور قلمروحدود
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
palatinate
U
ناحیه قلمرو کنت
poplitaeal
U
مربوط به ناحیه رکبی
catchment areas
U
ناحیه تحت پوشش
catchment area
U
ناحیه تحت پوشش
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
coalfields
U
ناحیه ذغال خیز
popliteal
U
مربوط به ناحیه رکبی
coalfield
U
ناحیه ذغال خیز
local area network
U
شبکه ناحیه محلی
paler
U
ناحیه محصور قلمروحدود
pale
U
ناحیه محصور قلمروحدود
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه گایگر مولر
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
drilling range
U
ناحیه مته کاری
reverse flow regin
U
ناحیه جریان معکوس
rimland
U
حومه ناحیه مرکزی
delinquency area
U
ناحیه بزه خیز
long wave range
U
ناحیه موج بلند
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com