English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
loan on deposit U اعطای وام به وثیقه سپرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
guarantee U وثیقه سپرده
guarantees U وثیقه سپرده
guaranteed U وثیقه سپرده
depositor U صاحب سپرده سپرده گذار
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
investiture of a robe U اعطای خلعت
investiture with an office U اعطای منصب
land grant U اعطای اراضی
naturalization U اعطای تابعیت
investiture U اعطای نشان
investitures U اعطای نشان
enfranchisement U اعطای حقوق
certificate for decoration U مدرک اعطای نشان
immortalization U اعطای نام یا شهرت جاودانی
constructive credit U اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
accolades U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolade U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
subinfeudate U اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
trust fund U سپرده
fiduciary U سپرده
depositary U سپرده
deposit U : سپرده
guaranteed U سپرده
guarantee U سپرده
deposits U : سپرده
deposits U سپرده
deposit U سپرده
guarantees U سپرده
deposit ratio U نسبت سپرده
demand deposit U سپرده دیداری
demand deposit U سپرده جاری
trust fund U سپرده امانی
trust fund U وجوه سپرده
fixed term deposit U سپرده ثابت
appropriation refund U بازپرداخت سپرده
bank deposit U سپرده بانکی
certificate of deposit U گواهی سپرده
idle deposit U سپرده راکد
quasi deposit U شبه سپرده
deposit accounts U حساب سپرده
money on d. U پول سپرده
money on deposit U پول سپرده
legal deposit U سپرده قانونی
idle deposit U سپرده بلااستفاده
guarantee fund U سپرده تضمینی
appropriation title U عنوان سپرده
foreign deposit U سپرده خارجی
fiduciary U امانتی سپرده
deposit account U حساب سپرده
depositery U نگهدارنده سپرده
recognizance U سپرده التزامی
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
depositary for a fund U سپرده برای یک صندوق
appropriation reimbur sement U تامین سپرده یاوثیقه
open allotment U حساب سپرده باز
banking deposit account U حساب سپرده بانکی
certificate of deposit U گواهی پول سپرده
certificate of deposits U گواهی نامه سپرده
depositery U محل نگهداری سپرده
deposit slip U اعلامیه پرداخت سپرده
appropriation receipt U رسید سپرده قانونی
pledges U وثیقه
guarantees U وثیقه
pledged U وثیقه
sureties U وثیقه
gage U وثیقه
guarantee U وثیقه
guaranty U وثیقه
naminum U وثیقه
surety U وثیقه
pledging U وثیقه
guaranty U وثیقه
collateral U وثیقه
earnest U وثیقه
pawning U وثیقه
guaranteed U وثیقه
redeem of pledge U فک وثیقه
pawns U وثیقه
pawned U وثیقه
impignorate U وثیقه
pawn U وثیقه
warranty U وثیقه
guarantee U وثیقه
pledge [archaic] [guaranty] U وثیقه
warranties U وثیقه
warranty U وثیقه
hostage U وثیقه
hostages U وثیقه
pledge U وثیقه
bail U وثیقه
security U وثیقه
Money entrusted to my care . U پولی که با مانت نزد من سپرده شد
deposit multiplier U ضریب بهم فزاینده سپرده
pledger U وثیقه دهنده
pledged U وثیقه ضمانت
foreclosure U ضبط وثیقه
lienee U وثیقه گذار
pledge U وثیقه ضمانت
pledgor U وثیقه گذار
secured creditor U طلبکار با وثیقه
lien U حق تصرف وثیقه
pledgee U وثیقه گیر
right of lien U حق تصرف وثیقه
pledgee U وثیقه گیرنده
to give security U وثیقه دادن
lienor U وثیقه گیر
pledges U وثیقه ضمانت
surety U گرو وثیقه
cautions U هوشیاری وثیقه
cautioning U هوشیاری وثیقه
cautioned U هوشیاری وثیقه
caution U هوشیاری وثیقه
pawns U گروگان وثیقه
pawning U گروگان وثیقه
pawned U گروگان وثیقه
pawn U گروگان وثیقه
guaranteed U کفالت وثیقه
sureties U گرو وثیقه
assurances U ضمانت وثیقه
foreclosure U بازداشت وثیقه
guaranty U وثیقه گرو
gage U وثیقه گذاردن
cash security U وثیقه نقدی
earnest U وثیقه بیعانه
pledging U وثیقه ضمانت
premiums U وثیقه حق بیمه
premium U وثیقه حق بیمه
assurance U ضمانت وثیقه
guarantees U کفالت وثیقه
guarantee U کفالت وثیقه
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
naturalising U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizes U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalize U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizing U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalises U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
pledges U مال مورد وثیقه
good performance bond guarntee U وثیقه انجام تعهد
pledges U گرو گذاشتن وثیقه
pledge U مال مورد وثیقه
pledging U مال مورد وثیقه
pledging U گرو گذاشتن وثیقه
pledged U گرو گذاشتن وثیقه
pledged U مال مورد وثیقه
unsecured creditor U طلبکار بدون وثیقه
pledge U گرو گذاشتن وثیقه
in security for U یعنوان وثیقه درمقابل
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
lien U حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
nursling or nurse U کودکی به دست دایه یا پرستار سپرده شده است
pass book U برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
inspectorates U رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
inspectorate U رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
hypothecate U وثیقه قرار دادن رهن گذاردن
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
collateral U عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
bondholder U دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
debt collection for realisation U property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
pawn broker U کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
hypothecate U در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
escrow U موافقت نامه بین دونفرکه بامانت نزدشخص ثالثی سپرده شودوتاحصول شرایط بخصوص بدون اعتبارباشد
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
upfront payment U پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
foreclosing U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forwarded <adj.> <past-p.> U سپرده شده [داده شده]
delivered <adj.> <past-p.> U سپرده شده [داده شده]
consigned <adj.> <past-p.> U سپرده شده [داده شده]
committed <adj.> <past-p.> U سپرده شده [داده شده]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com