English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subinfeudate U اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
land grant U اعطای اراضی
sergeanty U انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
allegiance U بیعت
vassalage U بیعت
allegiances U بیعت
fealties U بیعت
homage U بیعت
oath of allegiance U بیعت
fealty U بیعت
homage U بیعت
liege U هم بیعت
investiture of a robe U اعطای خلعت
naturalization U اعطای تابعیت
enfranchisement U اعطای حقوق
investiture U اعطای نشان
investitures U اعطای نشان
investiture with an office U اعطای منصب
liegeman U بیعت کننده
homager U بیعت کننده
vassalage U وابستگی بیعت
to swear fealty U بیعت کردن
certificate for decoration U مدرک اعطای نشان
vassals U هم بیعت بالرد تبعه
vassal U هم بیعت بالرد تبعه
feudist U بیعت کننده بادشمن
immortalization U اعطای نام یا شهرت جاودانی
loan on deposit U اعطای وام به وثیقه سپرده
to pay homage U اعلام رسمی بیعت کردن
to do homage U اعلام رسمی بیعت کردن
liege man U هم بیعت نسبت به تیولدار وفادار
to render homage U اعلام رسمی بیعت کردن
constructive credit U اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
fief U تیول
feu U تیول
feudality U تیول
fiefs U تیول
fiet U تیول
vassalage U تیول
seignior U صاحب تیول
feudatory U صاحب تیول
feudary U صاحب تیول
feoffment U سندواگذاری تیول
feoffment U واگذاری تیول
feoffer U تیول بخش
feoffee U گیرنده تیول
feudalism U تیول گرایی
feoffee U تیول دار
feoffor U تیول بخش
liege U صاحب تیول
enfeoff U تیول بخشیدن
feudal U تیول گرای
infeudation U واگذاری به تیول
accolades U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolade U سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
seigniorial U وابسته بصاحب تیول
feudal U وابسته به تیول فئودال
mansion house U خانه صاحب تیول
lord paramount U صاحب تیول عمده
feudatory U تابع شرایط تیول
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
manor house U خانه ارباب یا صاحب تیول
manor houses U خانه ارباب یا صاحب تیول
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
land distribution U توزیع اراضی
utilized lands U اراضی دایر
accumulative area U اراضی سوارشونده
waste land U اراضی موات
occupied territories U اراضی اشغالی
occupied territory U اراضی اشغالی
waste lands U اراضی موات
quiet enjoyment U حق انتفاع اراضی
cultivated land U اراضی محیات
seisin U مالکیت اراضی
tidal flats U اراضی جزرومدی
conservation of land U حفظ اراضی
vesture U تصرف اراضی
land development U احیای اراضی
innings U اراضی مستحدثه
unutilized land U اراضی موات
seigniorage U حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
feudally U به ترتیب ملوک الطوایف بطور تیول
quitrent U اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
seignorage U حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
reclaims U احیاء اراضی موات
reclaiming U احیاء اراضی موات
reclaim U احیاء اراضی موات
reclaimed U احیاء اراضی موات
uti possidetis U تملک اراضی اشغالی
uti possidetis U تملک اراضی مفتوحه
cultivation of waste land U احیا اراضی موات
escheat U اراضی بلا وارث
redemption U پرداخت مالیات اراضی
feudalization U عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
vassal U رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
vassals U رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
planning permission U اجازه عمران و ابادی اراضی
polder U اراضی پست کنار دریا
vender's lien U حق حبس بایع در معامله اراضی
terre tenant U متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
land office U اداره املاک وثبت اراضی
cession of territory U واگذار کردن اراضی مملکت
land poor U دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
He has laid hands on these lands. U دست انداخته روی این اراضی
cadastre U دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
leet U دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
cadastral U مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
backwoods U اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
fee tail U تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
agrarianism U تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
naturalising U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalises U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalize U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizes U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizing U اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
leases U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
occupation franchise U حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
root of title U منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love <idiom> U انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com