Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to believe in ghosts
U
اعتقاد داشتن به ارواح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
animism
U
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
spiritualism
U
اعتقاد به احضار ارواح
spiritism
U
اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
to believe in something
U
به چیزی اعتقاد داشتن
lemures
U
ارواح
ghost dance
U
رقص ارواح
shadow play
U
نمایش ارواح
spiritualism
U
اعتقادبه عالم ارواح
all souls day
U
روزاستغاثه برای ارواح
shinto
U
مذهب ارواح پرستی درژاپن
yama
U
یاما : رب النوع ارواح وداورمردگان
manes
U
ارواح اموات مانی نقاش
telekinesis
U
حرکت اجسام بوسیله ارواح
lar
U
نام یکی از ارواح حافظ خانه
cabala
U
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbala
U
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbalah
U
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
bead roll
U
صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
beadroll
U
صورت مردگانیکه باید برای ارواح انها فاتحه یادعابخوانند
psychomancy
U
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
faith
U
اعتقاد
misbeliever
U
بی اعتقاد
unbelieving
U
بی اعتقاد
faiths
U
اعتقاد
belief
U
اعتقاد
credence
U
اعتقاد
confidence
U
اعتقاد
confidences
U
اعتقاد
believing
U
با اعتقاد
credit
U
اعتقاد کردن
theism
U
اعتقاد بخدا
ism
U
اعتقاد رویه
fetishism
U
اعتقاد به طلسم
convictions
U
اعتقاد راسخ
trusted
U
اعتقاد اعتبار
trusts
U
اعتقاد اعتبار
hylicism
U
اعتقاد به مادیات
trust
U
اعتقاد اعتبار
creationism
U
اعتقاد به افرینش
credibly
U
از روی اعتقاد
trinitarianism
U
اعتقاد به تثلیت
anomy
U
اعتقاد به بی نظمی
anomie
U
اعتقاد به بی نظمی
demonism
U
اعتقاد بدیو
conviction
U
اعتقاد راسخ
credited
U
اعتقاد کردن
misbelieve
U
بی اعتقاد شدن
misbelief
U
اعتقاد خطا
relativism
U
اعتقاد به نسبیت
cloaca theory
U
اعتقاد به مقعدزایی
fairyism
U
اعتقاد به جن و پری
fatalism
U
اعتقاد به سرنوشت
evolutionism
U
اعتقاد به تکامل
determinism
U
اعتقاد به جبر
crediting
U
اعتقاد کردن
credits
U
اعتقاد کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
vitalism
U
اعتقاد به اصالت حیات
nicene creed
U
اعتقاد نامه نیسن
vampirism
U
اعتقاد بوجود vampire
historical determinism
U
اعتقاد به جبر تاریخ
article of faith
U
اعتقاد و عقیده باطنی
immortalism
U
اعتقاد به ماندگاری روح
unbelievin
U
بی اعتقاد دیر باور
monotheism
U
اعتقاد به خدای واحد
monism
U
اعتقاد وحدت خدا
denominationalism
U
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
misbelieve
U
اعتقاد خطا پیداکردن
to give credence to something
U
به چیزی اعتقاد کردن
theodicy
U
اعتقاد بعدالت خدایی
factionalism
U
اعتقاد به سیستم حزبی
unbeliever
U
بی اعتقاد دیر باور
unbelievers
U
بی اعتقاد دیر باور
to put
[place]
credence in something
U
به چیزی اعتقاد کردن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
casualism
U
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
immaterialism
U
عدم اعتقاد به ماده تجرد
idealistically
U
از روی اعتقاد به تصور وخیال
disbelieve
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
ultra individualism
U
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
disbelieved
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieving
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieves
U
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
triune
U
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
salvationism
U
اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
syncretism
U
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
adventism
U
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
traditionalism
U
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
utilitarianism
U
کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
factionalism
U
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
guild socialism
U
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
ceremonialism
U
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
unitarianism
U
وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
tritheism
U
سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
hylotheism
U
اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
sabbatarianism
U
اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
chiliasm
U
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
born-again
U
دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
liberalism
U
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
activism
U
اعتقاد بلزوم عملیات حاد وشدید
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
infallibilism
U
اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
tyrannicide
U
اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
arianism
U
اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
zombiism
U
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
sacramentalism
U
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
pan cosmism
U
اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
hylotheism
U
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
deistic
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistical
U
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
anthropopathism
U
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
absolutism
U
حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
humoralism
U
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
ultramontanism
U
سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
futurism
U
اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
formalism
U
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
fundamentalism
U
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
animism
U
همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
nestorianism
U
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
modalism
U
اعتقاد باینکه پدر وپسر و روح القدس هر سه مظاهرگوتاگون یک خداهستند
animalism
U
نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
constitutionalism
U
اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
monadism
U
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
catastrophism
U
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
nihilism
U
اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
legalism
U
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
individualism
U
اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
infusionism
U
اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
nescience
U
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
collectivism
U
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
Marxist
U
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxists
U
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
cosmopolitanism
U
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
controvrsism
U
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
subjective
U
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
mercantilism
U
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
hylotheistic
U
یکی دانندهء خدا و ماده مربوط به این اعتقاد که خدا وماده یکی است
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
possess
U
داشتن
bears
U
داشتن
bears
U
در بر داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
possessing
U
داشتن
lacks
U
کم داشتن
have
U
داشتن
doubts
U
شک داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
doubting
U
شک داشتن
doubted
U
شک داشتن
relieves
U
داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
to have f.
U
تب داشتن
redolence
U
بو داشتن
lacked
U
کم داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com