Perdic | اعتقاد به توحید عقاید همتایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	syncretism U	اعتقاد به توحید عقاید همتایی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	fundamentalism U	اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
	syncretic U	وابسته به همتایی
	animism U	اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
	monotheistic belief U	توحید
	monotheism U	توحید
	monotheistic U	وابسته به توحید
	unitarian U	توحید گرای
	unitarianism U	توحید گرایی
	unitary U	توحید گرای
	henotheism U	توحید نوبتی
	team up U	توحید مساعی کردن
	join hands U	توحید مساعی کردن
	theism U	خدا شناسی توحید
	inquisitor U	مفتش عقاید
	religious tenets U	عقاید مذهبی
	dogma U	اصول عقاید
	censorship U	سانسور عقاید
	dogmas U	اصول عقاید
	multiplicity of creeds U	تعد د عقاید
	inquisitors U	مفتش عقاید
	mendelism U	عقاید مندل
	nihilism U	عقاید نهیلیستی
	feet on the ground <idiom> U	عقاید عاقلانه
	leninism U	عقاید اشتراکی لنین
	orientalism U	عقاید یا سیاست شرقی
	neologize U	دارای عقاید نوین
	lutheranism U	عقاید لوتر وکلیسای او
	symbolically U	مط العه دلایل و عقاید
	sounding boards U	عامل انتشار عقاید
	symbolic U	مط العه دلایل و عقاید
	medievalism U	عقاید قرون وسطایی
	rationale U	توضیح اصول عقاید
	fascism U	اصول عقاید فاشیست
	small-minded opinions U	عقاید کوته نظر
	soundboard U	عامل انتشار عقاید
	paradoxical U	مخالف عقاید عمومی
	sounding board U	عامل انتشار عقاید
	sound off <idiom> U	عقاید را بیان کردن
	syncretic U	تلفیق کننده عقاید مختلف
	junkerism U	عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
	ultranationalism U	عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
	orthodox U	مطابق عقاید کلیسای مسیح
	junkerdom U	عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
	Machiavellian U	وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
	doctrinal U	عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
	inquisitions U	تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
	to turn round U	برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
	russify U	دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
	swelled head U	دارای عقاید بزرگ خود فروش
	self expression U	ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
	His political beliefs are old hat now . U	عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
	inquisition U	تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
	public opinion polling U	استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
	presbyterianism U	پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
	heterodox U	دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
	shavian U	پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
	romanism U	اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
	brainwashing U	تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
	stalinize U	کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
	ideogram U	تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
	naturism U	عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
	interfaith U	شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
	modernism U	نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
	Hungarian Activism U	[جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
	brainwashes U	تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
	brainwashed U	تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
	brainwash U	تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
	shamanism U	پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
	censeur U	ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
	believing U	با اعتقاد
	credence U	اعتقاد
	faith U	اعتقاد
	confidences U	اعتقاد
	unbelieving U	بی اعتقاد
	belief U	اعتقاد
	misbeliever U	بی اعتقاد
	faiths U	اعتقاد
	confidence U	اعتقاد
	fairyism U	اعتقاد به جن و پری
	evolutionism U	اعتقاد به تکامل
	fatalism U	اعتقاد به سرنوشت
	credits U	اعتقاد کردن
	convictions U	اعتقاد راسخ
	trinitarianism U	اعتقاد به تثلیت
	fetishism U	اعتقاد به طلسم
	trust U	اعتقاد اعتبار
	ism U	اعتقاد رویه
	determinism U	اعتقاد به جبر
	relativism U	اعتقاد به نسبیت
	misbelief U	اعتقاد خطا
	trusts U	اعتقاد اعتبار
	misbelieve U	بی اعتقاد شدن
	crediting U	اعتقاد کردن
	cloaca theory U	اعتقاد به مقعدزایی
	hylicism U	اعتقاد به مادیات
	trusted U	اعتقاد اعتبار
	theism U	اعتقاد بخدا
	anomie U	اعتقاد به بی نظمی
	anomy U	اعتقاد به بی نظمی
	credit U	اعتقاد کردن
	conviction U	اعتقاد راسخ
	creationism U	اعتقاد به افرینش
	credibly U	از روی اعتقاد
	credited U	اعتقاد کردن
	demonism U	اعتقاد بدیو
	spiritualism U	اعتقاد به احضار ارواح
	to put [place] credence in something U	به چیزی اعتقاد کردن
	monotheism U	اعتقاد به خدای واحد
	misbelieve U	اعتقاد خطا پیداکردن
	to believe in ghosts U	اعتقاد داشتن به ارواح
	to believe in something U	به چیزی اعتقاد داشتن
	factionalism U	اعتقاد به سیستم حزبی
	monism U	اعتقاد وحدت خدا
	nicene creed U	اعتقاد نامه نیسن
	unbelievers U	بی اعتقاد دیر باور
	unbeliever U	بی اعتقاد دیر باور
	article of faith U	اعتقاد و عقیده باطنی
	historical determinism U	اعتقاد به جبر تاریخ
	vitalism U	اعتقاد به اصالت حیات
	vampirism U	اعتقاد بوجود vampire
	to give credence to something U	به چیزی اعتقاد کردن
	unbelievin U	بی اعتقاد دیر باور
	immortalism U	اعتقاد به ماندگاری روح
	theodicy U	اعتقاد بعدالت خدایی
	denominationalism U	اعتقاد به تفکیک و تقسیم
	ideology U	بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
	ideologies U	بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
	salvationism U	اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
	ultra individualism U	اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
	triune U	اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
	disbelieve U	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
	disbelieved U	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
	adventism U	اعتقاد بدوباره امدن مسیح
	immaterialism U	عدم اعتقاد به ماده تجرد
	disbelieving U	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
	disbelieves U	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
	idealistically U	از روی اعتقاد به تصور وخیال
	casualism U	اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
	infallibilism U	اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
	guild socialism U	اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
	activism U	اعتقاد بلزوم عملیات حاد وشدید
	ceremonialism U	اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
	factionalism U	اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
	hylotheism U	اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
	born-again U	دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
	tritheism U	سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
	sabbatarianism U	اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
	utilitarianism U	کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
	traditionalism U	سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
	unitarianism U	وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
	finality U	اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
	millenarianism U	اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
	chiliasm U	اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
	liberalism U	اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
	economic determinism U	یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
	owenism U	اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
	absolutism U	حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
	pan cosmism U	اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
	anthropopathism U	اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
	hylotheism U	اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
	tyrannicide U	اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
	deistic U	مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
	zombiism U	اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
	sacramentalism U	اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
	deistical U	مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
	arianism U	اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
	ultramontanism U	سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
	humoralism U	اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
	formalism U	اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
	futurism U	اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
	modalism U	اعتقاد باینکه پدر وپسر و روح القدس هر سه مظاهرگوتاگون یک خداهستند
	animalism U	نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
	nestorianism U	عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
	animism U	همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
	monadism U	اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
	catastrophism U	اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
	nihilism U	اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
	constitutionalism U	اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
	leninism U	اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
	legalism U	اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
	individualism U	اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
	nescience U	اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
	infusionism U	اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
	bakuninism U	اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
	expandsionism U	اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
	collectivism U	اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
	fascism U	نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
	cosmopolitanism U	سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
	Marxists U	طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
	Marxist U	طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
	ideological war U	جنگ عقیدتی جنگ عقاید
	controvrsism U	روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
	spiritism U	اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
	materialism U	فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
	provincialism U	اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
	subjective U	فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
	mercantilism U	روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
	bears U	کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
	bear U	کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
	nationallism U	مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود