English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sit down U اعتصاب کارمندان
sit-down U اعتصاب کارمندان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
public employees U کارمندان بخش عمومی کارمندان دولت
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
hunger strikes U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
light strike U اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
personnel U کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
picketings U اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
staff U کارمندان
staffed U کارمندان
personnel U کارمندان
staffs U کارمندان
staffed U کارمندان کارکنان
staff U کارمندان کارکنان
civilian employees U کارمندان غیرنظامی
staffs U کارمندان کارکنان
supervisory staff U کارمندان مباشر
reduced employees U کارمندان کم شده
operating staff U کارمندان عملیاتی
new employees U کارمندان تازه
aircrew U کارمندان و خلبانان هواپیما
reduced employees U کارمندان منفصل گردیده
white collar worker U کارمندان یقه سفید
aircrews U کارمندان و خلبانان هواپیما
technical staff U کارمندان یا اعضای فنی
commissary U فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
commissaries U فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
Full ( part) time employees . U کارمندان تمام (پاره ) وقت
secretariate U منشی گری کارمندان دبیرخانه
class n allotment U کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
to reduce an establishment U کارمندان یا هزینه بنگاهی راکم کردن
time clock U ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
Stress reduces an employee's working capacity' U استرس توانایی کاری کارمندان را کاهش می دهد.
house organ U مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
accrued benefit U پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
holdout U اعتصاب
strike U اعتصاب
turn out U اعتصاب
stay in strike U اعتصاب
tie-ups U اعتصاب
strikes U اعتصاب
tie up U اعتصاب
holdouts U اعتصاب
sit in U اعتصاب
sit-in U اعتصاب
sit-ins U اعتصاب
tie-up U اعتصاب
strikebound U دچار اعتصاب
to strike work U اعتصاب کردن
go on strike U اعتصاب کردن
wildcat strike <idiom> U اعتصاب کارگران
strike U اعتصاب ضربه
strike-breaker U اعتصاب شکن
walk out U اعتصاب کردن
strike-breakers U اعتصاب شکن
striker U اعتصاب کننده
to go on strike U اعتصاب کردن
confrontational U انجام اعتصاب
strikers U اعتصاب کننده
strike U اعتصاب کردن
riot and civil commotion U اعتصاب و تظاهرات
general strike U اعتصاب عمومی
strikes U اعتصاب کردن
picket U اعتصاب کردن
hunger strike U اعتصاب غذا
official receiver U اعتصاب رسمی
out U در حال اعتصاب
out- U در حال اعتصاب
outed U در حال اعتصاب
pickets U اعتصاب کردن
general strikes U اعتصاب عمومی
picketed U اعتصاب کردن
strikes U اعتصاب ضربه
knobstick U خائن اعتصاب
struck U درحال اعتصاب
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
to go on a hunger strike U اعتصاب غذا کردن
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
strikes U اصابت اعتصاب کردن
strike U اصابت اعتصاب کردن
blackleg U کارگر اعتصاب شکن
official receiver U اعتصاب باجایزه سندیکا
blacklegs U کارگر اعتصاب شکن
out law strike U اعتصاب غیر قانونی
they are on strike U اعتصاب کرده اند
hunger-striker U اعتصاب غذا کننده [زن ] [مرد]
strike U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
strikes U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
fink U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
finks U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
go out U اعتصاب کردن دست کشیدن از
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
picket U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
srcc U commotions civil riotsand ,strikes اعتصاب شورش و اشوبهای داخلی
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com