English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unliquidated obligation U تعهدات پرداخت نشده
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
outstandingly U پرداخت نشده
unpaid U پرداخت نشده
unpolished U پرداخت نشده
outstanding U پرداخت نشده
unfinanced U مخارج پرداخت نشده
unobligated U هزینه پرداخت نشده
assemble capital stock U سرمایه پرداخت نشده
outstanding accounts U حسابهای پرداخت نشده
unliquidated obligation U هزینههای پرداخت نشده
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
blank bill U براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
deferred liability U بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
obligations incurred U تعهدات پرداخت شده
uncharged U پر نشده
unbowed U خم نشده
unseen U مکشوف نشده
unsung U خوانده نشده
unquestioned U بررسی نشده
unpublished U چاپ نشده
unguarded U حساب نشده
unearned U کسب نشده
unconnected U وصل نشده
unaccommodated U فراهم نشده
open U واریز نشده
unsung U ستایش نشده
unaccomplished U انجام نشده
unseen U مشاهده نشده
sightless U دیده نشده
unbacked U رام نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
unsung U سروده نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
unquestioned U بحث نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unpublished U نشر نشده
opened U واریز نشده
tenantless U اشغال نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
virgins U استفاده نشده
virgin U استفاده نشده
unevaluated <adj.> U کنترل نشده
unexamined <adj.> U کنترل نشده
uninspected <adj.> U کنترل نشده
undyed <adj.> U رنگرزی نشده
unbleached <adj.> U سفیدگری نشده
unasked U سوال نشده
unoccupied U اشغال نشده
unread U خوانده نشده
vacant U اشغال نشده
unguarded U حراست نشده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
uncounted U شمرده نشده
roughdry U اطو نشده
undeterred <adj.> U منصرف نشده
undefined U تعریف نشده
the date was not specified U نشده بود
opens U واریز نشده
unbowed U سر کوب نشده
outstandingly U تصفیه نشده
outstandingly U وصول نشده
outstandingly U واریز نشده
outstanding U تصفیه نشده
outstanding U وصول نشده
outstanding U واریز نشده
unbidden U دعوت نشده
unalloyed U الیاژ نشده
unmitigated U کاسته نشده
uncharted U اکتشاف نشده
unbroken U رام نشده
unsettled U تصفیه نشده
uncontrolled U کنترل نشده
unexploded U منفجر نشده
uninvited U دعوت نشده
unattached U توفیق نشده
unattached U اعزام نشده
savaging U رام نشده
savages U رام نشده
savaged U رام نشده
savage U رام نشده
uncircumcised U ختنه نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncoditioned U قطعی نشده
unadulterated U مخلوط نشده
uncoditioned U شرط نشده
undeeded U در سندقید نشده
undirected U هدایت نشده
undisiplined U تربیت نشده
uncontrolled U مهار نشده
unleached U سفید نشده
unthickened U تغلیظ نشده
unwashed U شسته نشده
unworn U کهنه نشده
unworn U استعمال نشده
undisturbed U مختل نشده
unfulfilled U انجام نشده
unfulfilled U اجرا نشده
haggard U رام نشده
wound less U زخمی نشده
uncut U بریده نشده
uncut U قطع نشده
uncut U از هم جدا نشده
unfinished U تمام نشده
unclaimed U مطالبه نشده
unstudied U مطالعه نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
unlicked U لیسیده نشده
unchanged U عوض نشده
unsought U کاوش نشده
unspotted U ننگین نشده
unnormalized U هنجار نشده
unabridged U کوتاه نشده
unabridged U تلخیص نشده
unpremediated U تصور نشده
uncommitted U تقبل نشده
unsaturate U اشباع نشده
unsaturated U اشباع نشده
unsaved U پس انداز نشده
unset U ثابت نشده
unshod U نعل نشده
unsight U دیده نشده
unabated U کاسته نشده
untested <adj.> U کنترل نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U تایید نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
inviolate U نقض نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
inexact U درست نشده
unchecked <adj.> U تست نشده
unevaluated <adj.> U تست نشده
unexamined <adj.> U تست نشده
uninspected <adj.> U تست نشده
untested <adj.> U تست نشده
unverified <adj.> U تست نشده
unverified <adj.> U بررسی نشده
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
undetected U کشف نشده
non switched line U خط گزینه نشده
unissued <adj.> U توزیع نشده
unverified <adj.> U کنترل نشده
unissued <adj.> U منتشر نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
autochthonous U جابجا نشده
untested <adj.> U تایید نشده
unverified <adj.> U ممیزی نشده
unverified <adj.> U ارزیابی نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com