Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
return
U
اعاده بازگشت
returned
U
اعاده بازگشت
returning
U
اعاده بازگشت
returns
U
اعاده بازگشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
Other Matches
request for discharge
U
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
repetition
U
اعاده
returning
U
اعاده
restoration
U
اعاده
rebounding
U
اعاده
restitution
U
اعاده
return
U
اعاده
recourse
U
اعاده
returned
U
اعاده
returns
U
اعاده
redintegration
U
اعاده
rebounds
U
اعاده
repetitions
U
اعاده
reestablishment
U
اعاده
rebounded
U
اعاده
rebound
U
اعاده
reverting
U
اعاده دادن
recessions
U
اعاده کسادی
re entry
U
اعاده تصرف
re-entry
U
اعاده تصرف
recession
U
اعاده کسادی
restoring
U
اعاده دادن
restores
U
اعاده کردن
restitution
U
اعاده تصرف
recuperative
U
اعاده دهنده
remand
U
اعاده دادن
remanded
U
اعاده دادن
remanding
U
اعاده دادن
remands
U
اعاده دادن
restore
U
اعاده دادن
restore
U
اعاده کردن
restored
U
اعاده دادن
restored
U
اعاده کردن
restores
U
اعاده دادن
restoring
U
اعاده کردن
revert
U
اعاده دادن
reverted
U
اعاده دادن
rehabilitation
U
اعاده اعتبار
restitute
U
اعاده کردن
re trial
U
اعاده دادرسی
re hearing
U
اعاده دادرسی
restorable
U
قابل اعاده
new trial
U
اعاده دادرسی
reconveyance
U
اعاده مجدد
restoratives
U
اعاده کننده
restoration
U
اعاده ترمیم
reconversion
U
اعاده مالکیت
restorers
U
اعاده دهنده
restorer
U
اعاده دهنده
reverts
U
اعاده دادن
restorative
U
اعاده کننده
redisseinsin
U
اعاده تصرف عدوانی
replevin
U
دعوی اعاده مالکیت
rehabilitating
U
اعاده اعتبار کردن
rehabilitates
U
اعاده اعتبار کردن
reverter
U
حکم اعاده وضع
retour sans protet
U
اعاده بدون اعتراض
rectus in curia
U
اعاده حق ترافع در دادگاه
rehabilitation
U
اعاده اعتبار تاجرورشکسته
rehabilitated
U
اعاده اعتبار کردن
rehabilitate
U
اعاده اعتبار کردن
possessory action
U
دعوی اعاده مالکیت
rehabilitation
U
اعاده حیثیت مجرم
suppliant
U
خواهان دعوی اعاده تصرف
republication of will
U
اعاده اعتبار وصیت نامه
bankrupts certificate
U
گواهی نامه اعاده حیثیت
disgharge of bankrupt
U
اعاده اعتبار تاجر ورشکسته
vindication
U
اعاده حیثیت
[مثال شهرت یا آبرو ...]
irredentism
U
سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
revalorization
U
اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
adverence
U
بازگشت
returns
U
بازگشت
regression
U
بازگشت
relapse
U
بازگشت
relapsed
U
بازگشت
relapsing
U
بازگشت
recoveries
U
بازگشت
recession
U
بازگشت
return
U
بازگشت
returned
U
بازگشت
recessions
U
بازگشت
recovery
U
بازگشت
reversion
U
بازگشت
recursion
U
بازگشت
relapses
U
بازگشت
hark back
U
بازگشت
returning
U
بازگشت
recesses
U
بازگشت
flyback
U
بازگشت
recess
U
بازگشت
carriage return
U
بازگشت نورد
retrace interval
U
دوره بازگشت
homing pigeons
U
بازگشت کبوتر
homing pigeon
U
بازگشت کبوتر
come around
U
بازگشت کردن به
references
U
بازگشت مرجع
reference
U
بازگشت مرجع
recursivity
U
خاصیت بازگشت
come back
U
بازگشت بازیگر
cr
U
بازگشت نورد
return to zero
U
با بازگشت به صفر
electron recoil
U
بازگشت الکترون
return key
کلید بازگشت
return address
U
نشانی بازگشت
return to zero
U
بازگشت به صفر
chare
U
کردن بازگشت
return account
U
حساب بازگشت
reentry point
U
نقطه بازگشت
line of retreat
U
خط بازگشت یکانها
retrace period
U
دوره بازگشت
retrace time
U
دوره بازگشت
rz
U
بازگشت به صفر
irreversible
U
بازگشت ناپذیر
returnees
U
بازگشت کننده
repatriating
U
بازگشت به وطن
repatriates
U
بازگشت به وطن
repatriated
U
بازگشت به وطن
cannot
U
بازگشت شود به کن
repercussions
U
بازگشت پسزنی
returnee
U
بازگشت کننده
chars
U
کردن بازگشت
charring
U
کردن بازگشت
repatriate
U
بازگشت به وطن
regression
U
بازگشت به گذشته
reversibility
U
بازگشت پذیری
return interval
U
دوره بازگشت
char
U
کردن بازگشت
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
recidivation
U
بازگشت به تکرار جنایات
activated
U
بازگشت بازیگر به زمین
recidivism
U
بازگشت به تکرار جنایات
activate
U
بازگشت بازیگر به زمین
curtain calls
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
curtain call
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
regress
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
activates
U
بازگشت بازیگر به زمین
reversible figures
U
شکلهای بازگشت پذیر
reversible perspective
U
نمای بازگشت پذیر
activating
U
بازگشت بازیگر به زمین
step backwards
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
reference
U
کتاب بس خوان بازگشت
refer
U
فرستادن بازگشت دادن
referred
U
فرستادن بازگشت دادن
kickback power supply
U
توان اور بازگشت
refers
U
فرستادن بازگشت دادن
non renewable resource
U
منبع بازگشت ناپذیر
non return to zero
U
بدون بازگشت به صفر
nrz
U
بدون بازگشت به صفر
flyback power supply
U
توان اور بازگشت
recurrent
U
راجعه بازگشت کننده
payoff period
U
دوره بازگشت سرمایه
ball return
U
بازگشت گوی بولینگ
payout period
U
دوره بازگشت سرمایه
references
U
کتاب بس خوان بازگشت
ball retour track
U
مسیر بازگشت گوی بولینگ
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
repatriating
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriate
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriated
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriates
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulate
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulates
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulated
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
reconversion
U
هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
walkabouts
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
holdup
U
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
walkabout
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency
U
تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
rehabilitating
U
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitate
U
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitates
U
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitated
U
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
roll forward
U
, با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back.
U
بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
exit
U
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exits
U
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
back haul
U
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
swaps
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
boeckl
U
پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com