English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
figure on اطمینان داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mistrust U اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusted U اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusting U اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusts U اطمینان نکردن به فن داشتن
i reckon U اطمینان به دوستی کسی داشتن
trut U اطمینان داشتن توکل کردن
bank on <idiom> U اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
swear by <idiom> U کاملا از چیزی اطمینان داشتن
to believe in somebody [something] U اطمینان داشتن به کسی [چیزی]
Other Matches
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
reliability U اطمینان قابلیت اطمینان
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
confidence limit U حد اطمینان
certainties U اطمینان
surety U اطمینان
confidence U اطمینان
affiance U اطمینان
certainty U اطمینان
assurances U اطمینان
certitude U اطمینان
confidences U اطمینان
assurance U اطمینان
trustingly U با اطمینان
trusted U اطمینان
instable U بی اطمینان
certes U اطمینان
safety U اطمینان
trusts U اطمینان
trust U اطمینان
assuredness U اطمینان
security U اطمینان
sureties U اطمینان
fideism U اطمینان
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
reassurance U اطمینان افرینی
uncertainty U عدم اطمینان
dependability U قابلیت اطمینان
coniviction U عقیده اطمینان
assuror U اطمینان دهنده
safety belts U کمربند اطمینان
cretain U تاحدی اطمینان
positiveness U قطعیت اطمینان
safety belt U کمربند اطمینان
safety-valves U دریچه اطمینان
valid U قابل اطمینان
trustful U معتمد اطمینان
confide U اطمینان کردن
reassurance U اطمینان مجدد
confided U اطمینان کردن
play up U اطمینان دادن به
reassurances U اطمینان مجدد
safety glass U شیشه اطمینان
aplomb U اطمینان بخود
safety hook U قلاب اطمینان
confidence coefficicent U ضریب اطمینان
safety lamp U چراغ اطمینان
safety plug U پولک اطمینان
safety valve U دریچه اطمینان
confidence belt U کمربند اطمینان
coefficient of safety U ضریب اطمینان
uncertainties U عدم اطمینان
bleeder valve U شیر اطمینان
reputable U قابل اطمینان
safety fuse U فیوز اطمینان
confidence interval U فاصله اطمینان
confidence level U درجه اطمینان
reassurances U اطمینان افرینی
confidence limits U حدود اطمینان
quality assurance U اطمینان از کیفیت
solids U قابل اطمینان
trusty U اطمینان بخش
fire escapes U پلکان اطمینان
assuring U اطمینان دادن
assures U اطمینان دادن
assure U اطمینان دادن
relief valve U شیر اطمینان
safe valve U دریچه اطمینان
solid U قابل اطمینان
ensured U اطمینان یافتن
reliability U قابل اطمینان
reliability U قابلیت اطمینان
limits of confidence U حدود اطمینان
truster U اطمینان کننده
failure safety U قابلیت اطمینان
accredits U اطمینان کردن
accrediting U اطمینان کردن
accredit U اطمینان کردن
assurable U قابل اطمینان
reliable U قابل اطمینان
confidingly U از روی اطمینان
level of confidence U سطح اطمینان
sicker U قابل اطمینان
ensures U اطمینان یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
insures U اطمینان یافتن
insuring U اطمینان یافتن
insurance stockage U ذخیره اطمینان
interval confidence U فاصله اطمینان
unreliability U عدم اطمینان
i'll warrant U اطمینان میدهم
assurance factor U ضریب اطمینان
reliability U قابلیت اطمینان
assurer U اطمینان دهنده
interval confidence U دامنه اطمینان
ensure U اطمینان یافتن
confides U اطمینان کردن
unpromising U غیرقابل اطمینان
liable U قابل اطمینان
fire escape U پلکان اطمینان
factor of safety U عامل اطمینان
fiducial interval U فاصله اطمینان
overconfidence U اطمینان بیش از حد
factor of safety U ضریب اطمینان
safety-valve U دریچه اطمینان
dependable U قابلیت اطمینان
safer U صحیح اطمینان بخش
safe yield U بده قابل اطمینان
persuasions U اطمینان عقیده دینی
persuasion U اطمینان عقیده دینی
reliability U قابلیت اطمینان اعتبار
reasure U دوباره اطمینان یا قوت
safe U صحیح اطمینان بخش
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
trusted U اطمینان پشت گرمی
trust U اطمینان پشت گرمی
trusts U اطمینان پشت گرمی
reassures U دوباره اطمینان دادن
trusty U موتمن مورد اطمینان
reassured U دوباره اطمینان دادن
reassure U دوباره اطمینان دادن
ultimate factor of safety U ضریب اطمینان اختیاری
safes U صحیح اطمینان بخش
safest U صحیح اطمینان بخش
checks U اطمینان از صحت چیزی
checked U اطمینان از صحت چیزی
misgiving U عدم اطمینان ترس
check U اطمینان از صحت چیزی
misgivings U عدم اطمینان ترس
qualms U عدم اطمینان بیم
fiduciary U اطمینان بخش ثقه
qualm U عدم اطمینان بیم
area of uncertainity U منطقه عدم اطمینان
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
dependable U قابل اطمینان مورد اعتماد
i assured him of that U به او در این باره اطمینان دادم
i rely or your secrecy U من به رازداری شما اطمینان میکنم
quality assurance U عملیات اطمینان از کیفیت جنس
vouch U اطمینان دادن تایید کردن
accrediting U مورد اطمینان بودن یا شدن
accredits U مورد اطمینان بودن یا شدن
avouch U اقرار کردن اطمینان دادن
unreliable U غیر قابل اطمینان نامعتبر
persuasions U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
accredit U مورد اطمینان بودن یا شدن
persuasion U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
bleeder type steam engine U ماشین بخار با شیر اطمینان
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
mistrustfully U ازروی بدگمانی از روی عدم اطمینان
controlling U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
sail in U با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
confidence man U کسی که از اطمینان دیگرسوء استفاده میکند
control U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
maintain U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintained U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintains U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
chunking along U عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
balance U روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
balances U روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
arithmetic U عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
verification U بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص
aligner U وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tested U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com