Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pemican
U
اطلاعات خلاصه
pemmican
U
اطلاعات خلاصه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
epitomist
U
شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
digest
U
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digested
U
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digesting
U
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digests
U
خلاصه کردن و شدن خلاصه
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
U
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
outlined
U
خلاصه خلاصه کردن
outlines
U
خلاصه خلاصه کردن
outline
U
خلاصه خلاصه کردن
outlining
U
خلاصه خلاصه کردن
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
U
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
U
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
U
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
U
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connection
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau
U
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
helped
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
U
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
brief description
U
خلاصه
scantling
U
خلاصه
abridgment
U
خلاصه
upshot
U
خلاصه
abstracts
U
:خلاصه
briefer
U
خلاصه
briefed
U
خلاصه
synopses
U
خلاصه
briefest
U
خلاصه
quintes sence
U
خلاصه
brief
U
خلاصه
roundup
U
خلاصه
roundups
U
خلاصه
surveys
U
خلاصه
surveyed
U
خلاصه
survey
U
خلاصه
abstract
U
:خلاصه
abstracting
U
:خلاصه
synopsis
U
خلاصه
succinct
<adj.>
U
خلاصه
condensation
U
خلاصه
short
<adj.>
U
خلاصه
comprisal
U
خلاصه
ens
U
خلاصه
summary
U
خلاصه
fleeting
<adj.>
U
خلاصه
extraction
U
خلاصه
curt
<adj.>
U
خلاصه
epitome
U
خلاصه
summaries
U
خلاصه
resuming
U
خلاصه
short
U
خلاصه
resumed
U
خلاصه
in one word
U
خلاصه
concise
<adj.>
U
خلاصه
in short
U
خلاصه
in one world
U
خلاصه
shorter
U
خلاصه
resume
U
خلاصه
shortest
U
خلاصه
compendium
U
خلاصه
in a word
U
خلاصه
resumes
U
خلاصه
in fine
U
خلاصه
prospectuses
U
خلاصه اگهی
prospectus
U
خلاصه اگهی
extracting
U
زبده خلاصه
precipitousness work
U
خلاصه نویسی
digester
U
خلاصه کننده
concept
U
خلاصه خط مشی
sums
U
روی هم خلاصه
concepts
U
خلاصه خط مشی
condensed
U
خلاصه شده
precipitousness work
U
خلاصه سازی
abridged
U
خلاصه شده
syllabuses
U
خلاصه مفید
precis
U
خلاصه نوشتن
sketches
U
شرح خلاصه
abstract
U
خلاصه کردن
extracted
U
زبده خلاصه
extract
U
خلاصه زبده
extract
U
زبده خلاصه
abridgement
U
خلاصه مجمل
abstracter
U
خلاصه کننده
minute
U
خلاصه مذاکرات
transaction
U
خلاصه مذاکرات
apercu
U
خلاصه مختصر
minutes
U
خلاصه مذاکرات
briefly speaking
U
بطور خلاصه
schemata
U
خلاصه نمودار
schema
U
خلاصه نمودار
compressible
U
خلاصه شدنی
extracted
U
خلاصه زبده
sums
U
خلاصه نمودن
sum
U
خلاصه نمودن
tabloid
U
خلاصه شده
sum
U
روی هم خلاصه
tabloids
U
خلاصه شده
extracts
U
خلاصه زبده
extracts
U
زبده خلاصه
extracting
U
خلاصه زبده
abstracting
U
خلاصه کردن
condensate
U
خلاصه شده
abstracts
U
خلاصه کردن
compend
U
خلاصه زبده
intelligence summary
U
خلاصه اطلاعاتی
summarizes
U
خلاصه کردن
epitomize
U
خلاصه کردن
epitomized
U
خلاصه کردن
epitomizing
U
خلاصه کردن
resume
U
خلاصه تجربیات
resumed
U
خلاصه تجربیات
resumes
U
خلاصه تجربیات
epitomising
U
خلاصه کردن
epitomises
U
خلاصه کردن
summarizing
U
خلاصه کردن
epitomizes
U
خلاصه کردن
sketched
U
خلاصه ملخص
sketch
U
شرح خلاصه
sketch
U
خلاصه ملخص
summary
U
خلاصه مختصر
epitomised
U
خلاصه کردن
resuming
U
خلاصه تجربیات
outlined
U
نقشه خلاصه
outline
U
خلاصه پیرامون
outline
U
نقشه خلاصه
briefly
<adv.>
U
بطور خلاصه
compendiously
<adv.>
U
بطور خلاصه
curtly
<adv.>
U
بطور خلاصه
briefly
<adv.>
U
بصورت خلاصه
compendiously
<adv.>
U
بصورت خلاصه
outlined
U
خلاصه پیرامون
outlines
U
نقشه خلاصه
summary
U
خلاصه وضعیت
summaries
U
خلاصه مختصر
summaries
U
خلاصه وضعیت
outlining
U
خلاصه پیرامون
outlining
U
نقشه خلاصه
outlines
U
خلاصه پیرامون
curtly
<adv.>
U
بصورت خلاصه
summarization
U
خلاصه سازی
in a word
<idiom>
U
به طور خلاصه
to sum up
U
بطور خلاصه
foreshortens
U
خلاصه کردن
foreshortened
U
خلاصه کردن
foreshorten
U
خلاصه کردن
briefly
U
بطور خلاصه
all in all
<idiom>
U
به طور خلاصه
wrap up
U
گزارش خلاصه
syllabus
U
خلاصه مفید
to sum up
U
خلاصه اینکه
synoptic
U
خلاصه اجمال
summarily
U
بطور خلاصه
synopsize
U
خلاصه کردن
condense
U
خلاصه کردن
summation
U
مقامی خلاصه
summary card
U
کارت خلاصه
sketches
U
خلاصه ملخص
condenses
U
خلاصه کردن
summarize
U
خلاصه کردن
summarized
U
خلاصه کردن
summarises
U
خلاصه کردن
summarised
U
خلاصه کردن
condensing
U
خلاصه کردن
sketched
U
شرح خلاصه
summarising
U
خلاصه کردن
extracted
U
چکیده خلاصه وضعیت
to make a long story short
<idiom>
خلاصه کردن قصه
brief
U
دستور خلاصه کردن
ponies
U
پرداختن خلاصه اخبار
in a word
U
خلاصه اینکه مختصرا
pony
U
پرداختن خلاصه اخبار
in one word
U
خلاصه اینکه مختصرا
abbreviate
U
مختصرکردن خلاصه کردن
in one world
U
خلاصه اینکه مختصرا
abbreviating
U
مختصرکردن خلاصه کردن
abstracter
U
خلاصه نویس دزد
schematically
U
بطور طرح یا خلاصه
extracts
U
چکیده خلاصه وضعیت
abbreviates
U
مختصرکردن خلاصه کردن
extract
U
چکیده خلاصه وضعیت
condensible
U
قابل خلاصه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com