English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ward room U اطاق افسران در کشتی جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gun room U اطاق افسران جزء درکشتیهای جنگی بزرگ
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
wardroom U اطاق افسران
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
wardroom U اطاق افسران ناو
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
warship U کشتی جنگی ناو جنگی
warships U کشتی جنگی ناو جنگی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
navies U کشتی جنگی
war vessel U کشتی جنگی
battleships U کشتی جنگی
war ship U کشتی جنگی
battleship U کشتی جنگی
combatant vessel U کشتی جنگی
navy U کشتی جنگی
pilothouse U اطاق دیدبانی کشتی
berths U اطاق کشتی لنگرگاه
berthing U اطاق کشتی لنگرگاه
berthed U اطاق کشتی لنگرگاه
berth U اطاق کشتی لنگرگاه
companion way U پلگان اطاق کشتی
fore cabin U اطاق جلو کشتی
armement U مهمات کشتی جنگی
man of war U کشتی جنگی رزمناو
ship of the line U کشتی جنگی بزرگ
orlop deck U عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop U عرشه زیرین کشتی جنگی
dead light U روزنهای که اطاق کشتی راازطوفان حفظ میکند
trireme U کشتی جنگی روم و یونان باستان
dromond U کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
round house U بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
prizing U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
hush ship U کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
acrostolium U [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
capital ship U کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
compartment marking U سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
battle drill U مشق جنگی تمرین جنگی
senior officer U ارشدترین افسران
batons U عصای افسران
opposite numbers U افسران شاغل
baton U عصای افسران
officer's mess U نهارخوری افسران
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
senior officers U افسران ارشدیا بالارتبه
staffs U افسران صاحب منصبان
staffed U افسران صاحب منصبان
wardroom U باشگاه افسران ناو
statem room U خوابگاه افسران ناو
staff U افسران صاحب منصبان
opposite numbers U افسران مشغول به کار
officer's mess U سالن غذاخوری افسران
shoulder mark U درجه سردوشی افسران
they were badly officered U افسران انها خوب نبودند
officers call U نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
top-secret U مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
archon U یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
reserved list U صورت افسران دریایی ذخیره یا احتیاط
top secret U مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
The officers were brifed on (about) the detailes. U افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
muster roll U دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
stalag U بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
bat allowance U فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money U فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
table money U فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
floored U کف اطاق
office U اطاق
house room U اطاق
ground [British] [floor] U کف اطاق
room U اطاق
rooms U اطاق
floor U کف اطاق
roommates U هم اطاق
floor U کف اطاق
chambers U اطاق
chamber U اطاق
offices U اطاق
floors U کف اطاق
roommate U هم اطاق
chums U هم اطاق
chum U هم اطاق
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
guest room U اطاق مهمان
parlors U اطاق نشیمن
living rooms U اطاق نشیمن
waiting-rooms U اطاق انتظار
wardership U اطاق زندانبان
living room U اطاق نشیمن
guest-room U اطاق مهمان
dressing rooms U اطاق رخت کن
guest-rooms U اطاق مهمان
guest chamber U اطاق مهمان
dressing room U اطاق رخت کن
keeping room U اطاق نشیمن
anterooms U اطاق انتظار
anteroom U اطاق انتظار
roundhouse U اطاق عقبی
room no U اطاق شماره 3
offices U اطاق دفتر
chamber of commerce U اطاق بازرگانی
room lighting U روشنایی اطاق
ready room U اطاق توجیه
reaction chamber U اطاق واکنش
office U اطاق دفتر
range house U اطاق انبارمیدان
radome U اطاق رادار
heating chamber U اطاق گرمکن
studio U اطاق مطالعه
studios U اطاق مطالعه
ante-rooms U اطاق انتظار
waiting-room U اطاق انتظار
guardroom U اطاق کشیک
parlors U اطاق پذیرایی
galleries U اطاق موزه
trick wheel U اطاق اسکان
gallery U اطاق موزه
operating stand U اطاق هدایت
wheelhouse U اطاق سکان
wheelhouses U اطاق سکان
operating rooms U اطاق عمل
cars U اطاق اسانسور
centres U داربست اطاق
car U اطاق اسانسور
dining rooms U اطاق نهارخوری
operating room U اطاق عمل
chamber U اطاق خرج
test room U اطاق ازمایش
dining room U اطاق نهارخوری
the f. of a room U اثاثیه اطاق
palor U اطاق نشیمن
triclinium U اطاق نهارخوری
parlour U اطاق نشیمن
parlours U اطاق نشیمن
parlour U اطاق پذیرایی
parlours U اطاق پذیرایی
pilot house U اطاق سکان
picture gallery U اطاق نقاشی
waiting room U اطاق انتظار
clearing house U اطاق پایاپای
clearing houses U اطاق پایاپای
parlor U اطاق پذیرایی
parlor U اطاق نشیمن
palor U اطاق پذیرایی
snuggery U اطاق خلوت
chambers U اطاق خرج
combustion chamber U اطاق خرج
attics U اطاق زیرسقف
garret U اطاق زیرشیروانی
garrets U اطاق زیرشیروانی
antechamber U اطاق کفش کن
coding room U اطاق رمز
cock loft U اطاق زیرشیروانی
antechambers U اطاق کفش کن
drafts U اطاق بار
cloak room U اطاق رختکن
attic U اطاق زیرسقف
ward U اطاق جدا
wards U اطاق جدا
chamber of commerce U اطاق تجارت
chambered U اطاق دار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com