English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
he warned them to obey U اطاعت کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> U کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
noncompatibility U دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system U سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor U تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> U برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
subordination U اطاعت
subjugation U اطاعت
obedience U اطاعت
biddability U اطاعت
disobedience U عدم اطاعت
submission U فرمانبرداری اطاعت
aye aye U اطاعت میشود
achieve U اطاعت کردن
disobeyed U اطاعت نکردن
achieved U اطاعت کردن
hear U اطاعت کردن
achieves U اطاعت کردن
achieving U اطاعت کردن
disobeying U اطاعت نکردن
disobeys U اطاعت نکردن
hears U اطاعت کردن
obey U اطاعت کردن
obeyed U اطاعت کردن
obeying U اطاعت کردن
obeys U اطاعت کردن
disobey U اطاعت نکردن
passive obedience U اطاعت صرف
in obdience to U برای اطاعت
law abidingness U اطاعت ازقانون
obedienlv U از روی اطاعت
to keep under U د رفرمان یا اطاعت خودداشتن
CSMA CD U پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU U مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
He obeyed from fear. U ازروی ترس اطاعت کرد
service U اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
o bey your parents U والدین خودرا اطاعت کنید
She obeys him blindly. U چشم بسته از او اطاعت می کند
serviced U اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
in obdience to U برای اطاعت از موافق امر
obedientia est legis essentia U اطاعت اصل و روح قانون است
companding U دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
he is well spoken of U از او تعریف می کنند
they mingle their tears U با هم گریه می کنند
PRI U پشتیبانی کنند
Murray code U - بیت استفاده می کنند
charnel house U مردگان راتوده می کنند
they make much noise U خیلی صدا می کنند
compatible U با هم درست کار می کنند
the trumpets blows U شیپورها صدا می کنند
daisy chain U سومین را و... فراخوانی می کنند
My feet hurt. U پاهایم درد می کنند.
i hear him complain U میشنوم که شکایت می کنند
they dispute about nothing U درسرهیچ نزاع می کنند
they make much noise U زیاد شلوق می کنند
had it trans ted U بدهید ترجمه کنند
They act after their kind. جنس خود رفتار می کنند.
they are in full retreat U سخت عقب نشینی می کنند
they went to r. themselves U رفتند که نامه نویسی کنند
screen coordinator U هماهنگ کنند پوشش دریایی
Those who agree,raise their hands. U موافقین دستهایشان رابلند کنند
the iron interest U کسانی که در اهن کار می کنند
fire support coordinator U هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
knife board U میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
fillister U رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
watch pocket U جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
Birds of a feather flock together . <proverb> U پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
combatable U قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
who are your reference? U چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
saw doctor U ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
nogging U اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
tandems U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
tandem U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
fleas i. doges and cats U کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
mouses U که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
company grade U پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
collaret U یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
human machine interface U حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
mud sill U پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
mountain dew U ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
meat safe U قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
pontoons U کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
musette U اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
mealing table U صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
pontoon U کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
They fight like cat and dog . U باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
oast U کورهای که رازک را دران خشک می کنند
Providence watches over him. U از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
She is the talk of the town . U همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
oleomargarine U کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
koumiss U قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
The story goes that … U آورده اند که (چنین روایت کنند )…
ccd U که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
mouse U که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
combination U مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
tightropes U طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
tightrope U طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
numerical U داده ذخیره شده کار می کنند
These trees deprive the house of light . U این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
The surely clean you out in this nightclub . U دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
oatcake U کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
functional U مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
processes U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
mutton chop U دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
manil hemp U کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند
In a quarrel they do not distribute sweetmeat. <proverb> U توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
pentarch U یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
messages U اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
message U اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
carriage U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriages U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. U پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
This car is assembled in Iran. U این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
live lining U ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
corporal oath U سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
The squirrels are storing up nuts for the winter. U سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
boat people U پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
departmental LAN U چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
huck aback U حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
process U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
kago U تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
kirmess U جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
lachryma christi U باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
databases U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
columns U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
Can you get it repaired? U آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
generations U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
priestcraft U دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
generation U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
rissole U کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
rissoles U کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
qualifying shares U سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
database U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
column U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
analogue U خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
train headway U فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
jacamar U پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
candle ends U باقی مانده هرچیزکه مردم لئیم جمع می کنند
gate U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gates U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
resurection pie U کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند
command sponsored dependent U بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
in house training U برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
transceiver U گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
wysiwyg U You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند
analogue U خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
guild hall U عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
Atari ST U و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
analogues U خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
symmetry ink U مرکبی که اثران در روی کاغذتنهاوقتی نمودارمیشودکه ان کاغذراگرم کنند
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
analogues U خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
accross the slope system U شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
pneumatic U بافشار گاز وسایلی که با فشارگاز یا هوا کار می کنند
fritter U کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
fritters U کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
initialling U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
Olympic Games U مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
They live abroad for the greater part of the year. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
initials U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialled U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initial U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialing U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
picalilli U ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند
He was engrossed in conversation . U فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند
initialed U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
protonotary apostoloc U یکی از 21 تن متران هایی که فرمان پاپ را ثبت می کنند
timed U زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
ccitt U انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
pos systems U فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
functions U چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
chalk troops U سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
times U زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
functioned U چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
function U چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
concerted action U عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
acronym U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
acronyms U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
communication U پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
tulip design U طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
time U زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
In the nature of things, young people often rebel against their parents. U طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
operation U آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
fetch U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetches U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
to lose track [of] U فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com