Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
budget surplus
U
اضافه بودجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appropriation
U
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
budgets
U
بودجه
unfunded
U
بی بودجه
appropriation symbol
U
کد بودجه
budget line
U
خط بودجه
possibilities line
U
خط بودجه
budget
U
بودجه
budgeted
U
بودجه
cash budget
U
بودجه نقدی
budget process
U
فرایند بودجه
budget period
U
زمان بودجه
budget period
U
دوره بودجه
budget process
U
مراحل بودجه
budget expenditures
U
مخارج بودجه
budget execution
U
اجرای بودجه
budget determinant
U
تعیین بودجه
cyclical budget
U
بودجه دورانی
budget surplus
U
مازاد بودجه
current budget
U
بودجه جاری
capital budget
U
بودجه سرمایهای
budgetary control
U
کنترل بودجه
budgetary appropriations
U
تخصیص بودجه
capital budget
U
بودجه تاسیساتی
cyclical budget
U
بودجه ادواری
budget deficit
U
کسر بودجه
budget deficit
U
کسری بودجه
annual budget
U
بودجه سالانه
administrative budget
U
بودجه اداری
margin
U
بودجه احتیاطی
margins
U
بودجه احتیاطی
deficits
U
کسر بودجه
deficit
U
کسر بودجه
budgeting
U
بودجه ریزی
appropriation limitation
U
محدودیت بودجه
balanced budget
U
بودجه متوازن
budget balance
U
تعادل بودجه
budget data
U
اطلاعات بودجه
budget cycle
U
مراحل بودجه
budget cycle
U
گردش بودجه
budget credit
U
اعتبار بودجه
budget constraint
U
محدودیت بودجه
budget comittee
U
گروه بودجه
budget ceiling
U
سقف بودجه
budget bureau
U
دفتر بودجه
budget balance
U
توازن بودجه
budgetary
U
مربوط به بودجه
government dificit surplus
U
کسر بودجه
financial budget
U
بودجه مالی
operating budget
U
بودجه عملیاتی
fixed budget
U
بودجه ثابت
flexible budget
U
بودجه متغیر
government budget
U
بودجه دولت
state budget
U
بودجه دولت
national budget
U
بودجه ملی
municipal budget
U
بودجه شهرداری
military funds
U
بودجه نظامی
program budget
U
بودجه برنامهای
variable budget
U
بودجه متغیر
unbalanced budget
U
بودجه نامتوازن
family budget
U
بودجه خانوار
unified budget
U
بودجه واحد
development budget
U
بودجه عمرانی
household budget
U
بودجه خانوار
preliminary budget
U
بودجه مقدماتی
preliminary budget
U
بودجه ابتدائی
family budget
U
بودجه خانواده
appropriation
U
اختصاص بودجه
naval appropriation bill
U
بودجه نیروی دریایی
budget classification
U
طبقه بندی بودجه
national economic budget
U
بودجه اقتصادی ملی
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
operating budget
U
بودجه بهره برداری
apportionment
U
واگذاری سهمیه بودجه
budgeteer
U
تهیه کننده بودجه
balanced budget theorem
U
قضیه بودجه متوازن
budgeter
U
تهیه کننده بودجه
cyclically balanced budget
U
بودجه متوازن ادواری
deficit financing
U
تامین کسر بودجه
flexible budget
U
بودجه انعطاف پذیر
The budget deficit of 1980 .
U
کسر بودجه سا ل1980
capital budgeting
U
بودجه بندی سرمایه
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
provide for in the budget
U
در بودجه پیش بینی کردن
preliminary budget forecast
U
پیش بینی مقدماتی بودجه
planning programming budgetting
U
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
multiplier effect of a balanced budget
U
اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
deficit financing
U
تامین مالی از راه کسر بودجه
competroller
U
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
The welfare budget has been cut down.
U
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
capital budget
U
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
budgetary control
U
کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
balanced budget multiplier
U
ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
appropriation language
U
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
to p for a sum in the budget
U
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
peace dividend
U
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
slush funds
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
spare
U
اضافه
spared
U
اضافه
special
<adj.>
U
اضافه
extra
<adj.>
U
اضافه
in addition to
<prep.>
U
به اضافه
increscent
U
اضافه
plusage
U
اضافه
plussage
U
اضافه
overplus
U
اضافه
augmentation
U
اضافه
surpluses
U
اضافه
surplus
U
اضافه
increases
U
اضافه
increased
U
اضافه
increase
U
اضافه
in a. to
U
به اضافه
excess
U
اضافه
extra
U
اضافه
additions
U
اضافه
addition
U
اضافه
extra-
U
اضافه
excesses
U
اضافه
extras
U
اضافه
append
U
اضافه کردن
add
U
اضافه کردن
overdrafts
U
اضافه برداشت
widening
U
اضافه پهنا
overcharged
U
اضافه هزینه
per
U
حروف اضافه
gen
U
حالت اضافه
subjoin
U
اضافه کردن
overdraft
U
اضافه برداشت
added to that
U
اضافه بران
surtax
U
اضافه مالیات
overcharge
U
اضافه هزینه
overcharges
U
اضافه هزینه
overcharging
U
اضافه هزینه
surcharges
U
اضافه بها
surcharges
U
اضافه بار
genitive
U
حالت اضافه
added
U
اضافه شده
preposition
U
حرف اضافه
prepositions
U
حرف اضافه
service charge
U
اضافه کار
superimposable
U
اضافه شدنی
overloading
U
اضافه بارگذاری
premiums
U
اضافه ارزش
excess luggage
U
اضافه بار
excess price
U
اضافه قیمت
overtimer
U
اضافه کار کن
exeed
U
اضافه شدن از
accessed
U
الحاق اضافه
access
U
الحاق اضافه
overproduction
U
اضافه تولید
overpotential
U
اضافه ولتاژ
over load
U
اضافه بار
margin product
U
اضافه محصول
overvoltage
U
اضافه ولتاژ
overtime
U
اضافه کاری
superimposable
U
قابل اضافه
premium
U
اضافه ارزش
step up
U
اضافه کردن
overloading
U
اضافه فرفیت
overloading
U
اضافه بار
salary increase
U
اضافه حقوق
overloading
U
بارگذاری اضافه
overpopulation
U
اضافه جمعیت
overshoots
U
اضافه جهش
overshooting
U
اضافه جهش
overshoot
U
اضافه جهش
confession and avoidance
U
به ان اضافه میکند
overtime
U
اضافه کار
accessing
U
الحاق اضافه
accesses
U
الحاق اضافه
over and above
<adv.>
U
اضافه بر این
on top of this
<adv.>
U
اضافه بر این
moreover
<adv.>
U
اضافه بر این
in addition
<adv.>
U
اضافه بر این
further
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
furthermore
<adv.>
U
اضافه بر این
besides
<adv.>
U
اضافه بر این
aside from that
<adv.>
U
اضافه بر این
also
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
forby
<adv.>
U
اضافه بر این
additionally
<adv.>
U
اضافه بر این
overload
U
اضافه فرفیت
adds
U
اضافه کردن
what is more
<adv.>
U
اضافه بر این
beyond that
<adv.>
U
اضافه بر این
overloads
U
اضافه فرفیت
overloads
U
اضافه بار
overloaded
U
اضافه فرفیت
overloaded
U
اضافه بار
on to
<adv.>
U
اضافه بر این
eke
U
اضافه کردن بر
on top of that
<adv.>
U
اضافه بر این
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com