Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
accounting
U
اصول حسابداری برسی اصل و فرع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accounting principles
U
اصول حسابداری
cost accounting
U
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
cost accounting
U
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
current cost accounting
حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
machine check
U
برسی ماشین
marginal check
U
برسی مرزی
sanitize
U
مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
antinomian
U
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
parity
U
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
parity
U
سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
differential cost analysis
U
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
loops
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
looped
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
accounting
U
حسابداری
[حسابداری]
accounting
U
حسابداری
accountancy
U
حسابداری
cost accounting
U
حسابداری
accountancy
U
حسابداری
[حسابداری]
book keeping
U
حسابداری
[حسابداری]
bookwork
[bookkeeping]
U
حسابداری
[حسابداری]
double entry bookkeeping
U
حسابداری دوبل
tally sheet
U
کاربرگ حسابداری
stock accounting
U
حسابداری موجودی
national accounting
U
حسابداری ملی
single entry
U
حسابداری فردی
inflation accounting
U
حسابداری تورمی
accounting machine
U
ماشین حسابداری
sales accounting
U
حسابداری فروش
comptroller
U
بازرس حسابداری
accounting system
U
نظام حسابداری
accounting system
U
سیستم حسابداری
accounting price
U
قیمت حسابداری
single entry
U
حسابداری ساده
voucher
U
سند حسابداری
vouchers
U
سند حسابداری
accounting profit
U
سود حسابداری
accounting profit
سود از دیدگاه حسابداری
accountable depot
U
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
accounting package
U
بسته پیش نوشته حسابداری
modular accounting package
U
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
integrated accounting package
U
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
accounting package
U
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
credit
U
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited
U
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
accounts package
U
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
credits
U
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting
U
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
corporate model
U
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
doctrines
U
اصول
ism
U
: اصول
tenet
U
اصول
principles
U
اصول
technic
U
اصول
roots
U
اصول
nitty-gritty
U
اصول
doctrine
U
اصول
teaching
U
اصول
teachings
U
اصول
root
U
اصول
ism
U
اصول
roots and branches
U
اصول وفروع
copernician system
U
اصول کپرنیک
constitutionalism
U
اصول مشروطیت
chung shin
U
اصول تکواندو
banking principles
U
اصول بانکداری
prineipal parts
U
اصول فعل
general principles
U
اصول کلی
technics
U
اصول فنی
monopolosm
U
اصول انحصار
relativity principles
U
اصول نسبیت
monopolism
U
اصول انحصار
mormonism
U
اصول mormon ها
mutualism
U
اصول همکاری
kinesiology
U
اصول مکانیزم
naziism
U
اصول نازی
principles of religion
U
اصول مذهب
nazism
U
اصول نازی
neodoxy
U
اصول نوین
principles of economics
U
اصول اقتصاد
principles of economy
U
اصول اقتصاد
economic principles
U
اصول اقتصادی
denial measures
U
اصول ممانعت
system
U
روش اصول
creationism
U
اصول افرینش
rational principle
U
اصول عقلیه
grimaces
U
ادا و اصول
grimacing
U
ادا و اصول
functional
U
اصول مبادی
system
U
اصول وجود
technologically
U
اصول فنی
systems
U
روش اصول
systems
U
اصول وجود
tenet
U
اصول مرام
methodology
U
علم اصول
methodologies
U
علم اصول
theories
U
اصول نظری
dogma
U
اصول عقاید
dogmas
U
اصول عقاید
theory
U
اصول نظری
grimaced
U
ادا و اصول
doctrine
U
اصول حکمت
tenets
U
اصول مسلم
doctrines
U
اصول حکمت
modernism
U
اصول امروزی
technological
U
اصول فنی
politics
U
اصول سیاسی
abolitionist
U
اصول بردگی
grimace
U
ادا و اصول
communism
U
اصول اشتراکی
moralists
U
معتقد به اصول اخلاق
mutualist
U
طرفدار اصول همدستی
mouth
U
ادا و اصول در اوردن
code of procedure
U
قانون اصول محاکمات
mouthed
U
ادا و اصول در اوردن
individualism
U
اصول استقلال فردی
psychologism
U
پیروی از اصول روانی
manichaeanism
U
اصول فلسفه مانی
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
principles of islamic economics
U
اصول اقتصاد اسلامی
principle of criminal procedure
U
اصول محاکمات جزائی
principles of economics
U
اصول علم اقتصاد
principle of civil litigation
U
اصول محاکمات مدنی
planning principles
U
اصول برنامه ریزی
pauli
U
اصول مذهبی پولس
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
moralist
U
معتقد به اصول اخلاق
modernism
U
اصول تجدد نوگرایی
fascism
U
اصول عقاید فاشیست
Protestantism
U
اصول ایین پروتستانت
unnaturally
U
بر خلاف اصول طبیعت
ethics
U
اصول اخلاقی اخلاقیات
Euclid's Elements
U
اصول اقلیدس
[ریاضی]
sail close to the wind
U
اندکی از اصول تجاوزکردن
probity
U
پیروی دقیق از اصول
principled
U
دارای اصول وعقاید
unnatural
U
بر خلاف اصول طبیعت
telephone switching technique
U
اصول اتصالات تلفنی
to do v to one's principles
U
برخلاف اصول خودرفتارکردن
to pull a wry face
U
اداو اصول دراوردن
Euclid's Elements
U
اصول اقلیدس
[ریاضی]
mouths
U
ادا و اصول در اوردن
rationale
U
توضیح اصول عقاید
counter current principle
U
اصول جریان متقابل
scientifically
U
موافق اصول علمی
mouthing
U
ادا و اصول در اوردن
asceticism
U
اصول ریاضت و مرتاضی
fourteen points
U
اصول چهارده گانه
revivalism
U
اصول بیداری مذهبی
naturalistic
U
موافق با اصول طبیعی
democratism
U
اصول حکومت ملی
anticonstitutional
U
مخالف اصول مشروطیت
technically
U
مطابق اصول فنی
unparliamentary
U
برخلاف اصول پارلمانی
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
anomy
U
بی توجهی به اصول دین
hedonics
U
اصول خوشی ولذت
hierarchism
U
اصول سلسله مراتب
household art
U
اصول خانه داری
civil procedure
U
اصول محاکمات حقوقی
image shearing principle
U
اصول برش تصویر
economization
U
رعایت اصول اقتصادی
anomie
U
بی توجهی به اصول دین
Catholicism
U
اصول مذهب کاتولیکی
musically
U
مطابق اصول موسیقی
gradualism
U
رعایت اصول تدریج
anglicanism
U
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
collectivism
U
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
rascalism
U
اصول بی شرفی وحقه بازی
accidence
U
حادثه اصول صرف و نحو
collectivist
U
هواخواه اصول اجتماعی درزندگی
technique
U
اصول مهارت روش فنی
unmorality
U
عدم مراعات اصول اخلاقی
they are t of their doctrines
U
موافب اصول خودمی باشند
principled
U
اصولی پای بند اصول
revivalist movement
U
جنبش اصول بیداری مذهبی
spiritualist
U
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
the low of criminal procedure
U
قانون اصول محاکمات جزایی
sansculottism
U
پیروی از اصول انقلاب افراطی
they are t of their doctrines
U
اصول خودرامحکم نگاه می دارند
vigilantism
U
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
democratically
U
بر طبق اصول حکومت ملی
syndicalism
U
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
encyclopaedism
U
اصول نویسندگان دایره المعارف
literacy
U
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
sanitation
U
مراعات اصول بهداشت بهسازی
moral philosophy
U
اصول اخلاق ایین رفتار
moralism
U
رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
modernists
U
هوا خواه اصول امروزی
kinesiological principle
U
اصول حرکت شناختی بدن
modernist
U
هوا خواه اصول امروزی
independency
U
اصول استقلال کلیساهای محلی
feudalist
U
طرفدار اصول ملوک الطوایف
hockey
U
چوگان بازی با اصول فوتبال
illiberal
U
متعصب مخالف اصول ازادی
spiritualists
U
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
techniques
U
اصول مهارت روش فنی
evolutionism
U
اصول ترقی و تکامل تدریجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com