English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
individualism U اصول استقلال فردی
liberalism U اصول ازادی خواهی
illiberal U متعصب مخالف اصول ازادی
libertarian U طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
fusionist U هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. U ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
monetrarist keynesian debate U اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
emancipation proclamation U اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
subjective U فردی
individual U فردی
individuals U فردی
ontogeny U پدیدایی فردی
ontogenesis U پدیدایی فردی
ontogency U تکوین فردی
single entry U حسابداری فردی
interpersonal coherence U انسجام بین فردی
idiosyncrasy U خصیصه فردی
idiosyncrasies U خصیصه فردی
libertarians U طرفدارازادی فردی
libertarian U طرفدارازادی فردی
interpersonal U میان فردی
interindividual U میان فردی
pattern U خصوصیات فردی
patterns U خصوصیات فردی
intrapersonal U درون فردی
intraindividual U درون فردی
individual ownership U مالکیت فردی
personal tempo U اهنگ فردی
individual responsibility U مسئوولیت فردی
individualization U فردی ساختن
individual differences U تفاوتهای فردی
personalism U فلسفه فردی
personal right U حقوق فردی
individuality U وجود فردی
hexastich U قطعه شش فردی
personal pace U اهنگ فردی
Every individual in the society should . . . U هر فردی درجامعه با ید ...
autecology U بوم شناسی فردی
units U نفر عدد فردی
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
aptitude test U ازمون قابلیت فردی
pinned U عدد شناسایی فردی
pinning U عدد شناسایی فردی
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
interpersonal conflict U تعارض میان فردی
personal distribution U توزیع درامد فردی
personal data sheet U برگه اطلاعات فردی
pin U عدد شناسایی فردی
pattern U الگو صفات فردی
patterns U الگو صفات فردی
unit U نفر عدد فردی
depersonalization U توجه نکردن به هویت فردی
streakiest U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individuals U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streaky U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streakier U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
IRA U مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualized U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
miscegenation U ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualising U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
to walk on eggshells <idiom> U در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
liberties U ازادی
liberty U ازادی
enfranchisement U ازادی
liberticide U ازادی کش
indpendence U ازادی
insubjection U ازادی
independence U ازادی
liberals U ازادی
manumission U ازادی
looseness U ازادی
liberal U ازادی
emancipation U ازادی
freeness U ازادی
openness U ازادی
liberation U ازادی
large n U ازادی
options U ازادی
freedom U ازادی
freedoms U ازادی
immunity U ازادی
released U ازادی
releases U ازادی
option U ازادی
release U ازادی
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
squeezer U فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
mauls U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
maul U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauled U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
liberty party U حزب ازادی
probation U ازادی مشروط
probation U ازادی بقیدالتزام
conditional discharge U ازادی مشروط
relief U فراغت ازادی
economic freedom U ازادی اقتصادی
catholicity U ازادی فکر
edict of emancipation U منشور ازادی
habeas corpus U حکم ازادی
liberally U ازادی خواهانه
free enterprise U ازادی اقتصادی
degree of freedom U درجه ازادی
laissez-faire U ازادی تجارت
liberty of the press U ازادی مطبوعات
toleration U ازادی ازادگی
freedom of the press U ازادی مطبوعات
degrees of freedom U درجات ازادی
elbow room U ازادی عمل
liberators U ازادی بخش
parole U ازادی مشروط
paroled U ازادی مشروط
paroles U ازادی مشروط
paroling U ازادی مشروط
freedom of enterprise U ازادی تجارت
freedom of experssion U ازادی بیان
advantages accruning from U ازادی مطبوعات
liberator U ازادی بخش
freedom of choice U ازادی انتخاب
freedom of the press U ازادی نگارش
emancipatory U ازادی بخش
probational U ازادی بقیدالتزام
freedom of seas U ازادی دریاها
freedom of belief U ازادی عقیده
elbowroom U ازادی عمل
civil liberties U ازادی مدنی
civil liberty U ازادی مدنی
freedom to choose U ازادی در انتخاب
freedom of trade U ازادی تجارت
manumit U ازادی بخشیدن
freehand U ازادی عمل
the champion of liberty U مدافع ازادی
market freedom U ازادی تجاری
market freedom U ازادی بازار
freehand U ازادی در تصمیم
manumission U ازادی برده
free will U ازادی اراده
medal of freedom U مدال ازادی
statue of liberty U مجسمه ازادی
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
laissez faire U ازادی مطلق اقتصادی
liberty of conscience U ازادی عقیده یا فکر
probationary period U دوره ازادی مشروط
laissez-faire U ازادی کسب و کار
overindulgence U ازادی بیش از حد دادن
free thought U ازادی فکر لامذهب
free thinking U ازادی از قیود مذهب
free movement of capital U ازادی جابجایی سرمایه
franchise U ازادی حق انتخاب امتیاز
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
laissez-faire U ازادی صادرات وواردات
franchises U ازادی حق انتخاب امتیاز
liberals U ازادی خواه زیاد
the champion of liberty U سنگ بسینه زن ازادی
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
libertarians U طرفدار ازادی اراده
declaration of indulgence U اعلام ازادی دینی
libertarian U طرفدار ازادی اراده
liberal U ازادی خواه زیاد
nurse of liberty U پرورشگاه یا مهد ازادی
latitude U ازادی عمل وسعت
latitudes U ازادی عمل وسعت
individualism U اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
disestablish U کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished U کلیسا را از ازادی محروم کردن
edict of emancipation U ازادی بی قید و شرط اعطا شد
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablishing U کلیسا را از ازادی محروم کردن
ransoms U ازادی کسی یاچیزی راخریدن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablishes U کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
four freedoms U ازادی در نطق و بیان عقیده
Soc U ازادی دراخذ تصمیم قضایی
scope U میدان دید ازادی عمل
nationalist U ملی گرا ازادی طلب
nationalist U ازادی خواه واستقلال طلب
nationalists U ملی گرا ازادی طلب
nationalists U ازادی خواه واستقلال طلب
the liberal party U حزب یا دسته ازادی خواه
jubilee U روز ازادی سال ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com