English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fetish U اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes U اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
wild eyed U دارای چشمان وحشی وخیره
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
daimon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daemon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
tandem roller U نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
Family prayer rug U فرش محرابی صف گونه [اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
expansion unit U وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
constant speed propeller U ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
demon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demons U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
brutify U وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
edge card U یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
in my opinion U بعقیده من
non-directional design U طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
in my poor opinion U بعقیده ناقص من
re attachment U در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
under the notion of U بعقیده بفکر بعنوان
wild fowl U مرغان وحشی پرندگان وحشی
kinfolk U اقوام
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
He was caught with his pants down. U مچ او [مرد] را حین ارتکاب گرفتند.
kirghiz U اقوام قرقیز
shooting line U خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
Quchan U قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
slavophil U دوستدار اقوام اسلاو
gallophile U دوستدار اقوام گل وفرانسوی
suprapermafrost U ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
ethnology U علم مطالعه نژادها و اقوام
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
check U چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
checks U چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
checked U چاپ گرفتند وضعیت داده و برنامه در یک نقط ه بررسی
goth U یکی از اقوام المانی قدیم بربری
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
zombi U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombies U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
ferae naturae U وحشی ذاتا وحشی
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
balto slavic U شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
lapland U ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
home row U ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. U ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
thing U اشیاء
groundhog day U روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
valuable goods U اشیاء بهادار
turnery U اشیاء تراشیدنی
odds and ends <idiom> U اشیاء جوروباجور
equipollent U اشیاء هم قوه
still life U نقش اشیاء
means objects U اشیاء وسیله
hidden objects U اشیاء پنهان
valuable goods U اشیاء باارزش
prohibited goods U اشیاء ممنوع
consumer goods U اشیاء مصرفی
harnessing U اشیاء تهیه کردن
gew gaw U اشیاء قشنگ بی مصرف
achate U اشیاء خریداری شده
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
harnessed U اشیاء تهیه کردن
sacrilege U سرقت اشیاء مقدسه
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
reliquaries U جعبه اشیاء متبرکه
reliquary U جعبه اشیاء متبرکه
harness U اشیاء تهیه کردن
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
microstructure U ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
abandonee U صاحب اشیاء ترک شده
catchall U فرف یامخزن اشیاء گوناگون
plinking U تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
avoirdupois U اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
phantasmagorias U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagoria U منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
comparator U دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
safe deposit U صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
scrimshaw U اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
micrometer caliper U پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
false parallax U تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
periscopes U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea market U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscope U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
spasur U سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
has-beens U بوده
been U بوده
has-been U بوده
fact U بوده
facts U بوده
has been U بوده
i have been U بوده ام
z scale U نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
sprites U اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
has been U بوده است
has-been U بوده است
coffee roaster U قهوه بوده
has-beens U بوده است
he has passed the chair U رئیس بوده است
wild U وحشی
ruffians U وحشی
unshaped U وحشی
undaunted U وحشی
rambunctious U وحشی
savaging U وحشی
sylvatic U وحشی
anthropophagus U وحشی
truculent U وحشی
ungovernable U وحشی
unmannerly U وحشی
uncivilized U وحشی
ferocious U وحشی
savaged U وحشی
barbarous U وحشی
ferine U وحشی
wildest U وحشی
wilds U وحشی
ruttish U وحشی
barbaric U وحشی
savage U وحشی
feral U وحشی
hare brained U وحشی
ruffian U وحشی
boarish U وحشی
gris U وحشی
unshapen U وحشی
Gothic U وحشی
savages U وحشی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
She has been a good wife to him. U همسر خوبی برایش بوده
premundane U پیش ازافرینش جهان بوده
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
wildcat U گربه وحشی
wildfowl U اردک وحشی
savages U وحشی کردن
savages U وحشی شدن
wildcats U گربه وحشی
savaged U وحشی کردن
cheetah U یوزپلنگ وحشی
cheetahs U یوزپلنگ وحشی
wildness U وحشی گری
bullocks U گوساله وحشی
mallards U اردک وحشی
Wild West U غرب وحشی
mallard U اردک وحشی
parsnips U زردک وحشی
parsnips U هویج وحشی
savaged U وحشی شدن
parsnip U هویج وحشی
savage U وحشی کردن
savage U وحشی شدن
wildling U حیوان وحشی
wildlife U حیوانات وحشی
parsnip U زردک وحشی
savaging U وحشی شدن
farouche U وحشی صفت
brutalised U وحشی شدن
brutalises U وحشی شدن
brutalize U وحشی شدن
brutalized U وحشی شدن
barbarize U وحشی کردن
brutalizes U وحشی شدن
barbarise U وحشی کردن
brutalizing U وحشی شدن
fellness U وحشی گری
uncivil U وحشی بی ادب
uncivilly U وحشی بی ادب
feral child U کودک وحشی
bestiality U وحشی گری
toadflax U کتان وحشی
tiger cat U گربه وحشی
horsemint U نعناع وحشی
imbrute U وحشی شدن
charlock U خردل وحشی
manlike U جنس نر وحشی
buffalo U گاو وحشی
savaging U وحشی کردن
mustang U اسب وحشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com