Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pax britannica
U
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
country file
U
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
British Standards Institute
U
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
developed countries
U
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries
U
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
developing countries
U
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
detente
U
اشتی
makepeace
U
اشتی ده
conciliation
U
اشتی
makepeace
U
اشتی جو
reconcilement
U
اشتی
placation
U
اشتی
reconciliation
U
اشتی
to make one'speace
U
اشتی کردن
reconciling
U
اشتی دادن
to bury the hatchet
U
اشتی کردن
reconciles
U
اشتی دادن
conciliated
U
اشتی دادن
to be at peace
U
در اشتی بودن
placated
U
اشتی کردن
reconcile
U
اشتی دادن
placating
U
اشتی کردن
to make it up
U
اشتی کردن
peace
U
اشتی صلح
placates
U
اشتی کردن
conciliate
U
اشتی دادن
to make peace between two men
U
دو کس را با هم اشتی دادن
repatriating
U
اشتی باوطن
accords
U
اشتی دادن
accorded
U
اشتی دادن
pax
U
بوسه اشتی
repatriate
U
اشتی باوطن
kissing kind
U
درحال اشتی
repatriated
U
اشتی باوطن
irreconcilable
U
اشتی ناپذیر
placater
U
اشتی دهنده
conciliator
U
اشتی دهنده
repatriates
U
اشتی باوطن
placative
U
اشتی کننده
peaceable
U
اشتی پذیر
conciliates
U
اشتی دادن
accord
U
اشتی دادن
conciliating
U
اشتی دادن
placate
U
اشتی کردن
imparlance
U
مهلت برای اشتی
disarms
U
به حالت اشتی درامدن
to keep the peace
U
اشتی رابرقرار داشتن
disarm
U
به حالت اشتی درامدن
disarmed
U
به حالت اشتی درامدن
agrees
U
اشتی دادن مطابقت کردن
agreeing
U
اشتی دادن مطابقت کردن
agree
U
اشتی دادن مطابقت کردن
to knit peace between nations
U
ملت هاراباهم اشتی دادن صلح درمیان ملل منعقدکردن
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
industrial nations
U
کشورهای صنعتی
free world
U
کشورهای غیرکمونیست
poor countries
U
کشورهای فقیر
allied
U
کشورهای هم پیمان
uncomitted countries
U
کشورهای غیرمتعهد
developed market economy countries
U
کشورهای مرفه
overseas
U
کشورهای بیگانه
less developed contries
U
کشورهای کم رشد
albion
U
انگلیس
Britain
U
انگلیس
the english
U
انگلیس ها
developing countries
U
کشورهای در حال توسعه
federalization
U
تشکیل کشورهای متحد
allied headquarters
U
قرارگاه کشورهای هم پیمان
The English speaking-countries.
U
کشورهای انگلیسی زبان
Underdeveloped ( backward) countries .
U
کشورهای عقب افتاده
retarded countries
U
کشورهای عقب مانده
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
capitalist countries
U
کشورهای سرمایه داری
the united states of america
U
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
backward countries
U
کشورهای عقب مانده
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
international
U
مربوط به کشورهای مختلف
internationals
U
مربوط به کشورهای مختلف
third world countries
U
کشورهای جهان سوم
englishism
U
انگلیس مابی
Britons
U
خاک انگلیس
Britishers
U
تبعه انگلیس
Britisher
U
تبعه انگلیس
Briton
U
خاک انگلیس
Great Britain
U
کشور انگلیس
British
U
اهل انگلیس
Whitehall
U
دولت انگلیس
Downing Street
U
دولت انگلیس
englander
U
اهل انگلیس
the british legation
U
سفارت انگلیس
british possessions
U
متصرفات انگلیس
pan americanism
U
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
commonwealth games
U
جام کشورهای مشترک المنافع
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
third world economies
U
اقتصاد کشورهای جهان سوم
organization of petroleum exporting cont
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
commonwealth
U
کشورهای مشترک المنافع جمهور
orienting
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orient
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federated
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
OPEC
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
federating
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federates
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federate
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
orients
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
OAS
U
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
reactions from abroad
U
واکنش مردم در کشورهای خارجی
commonwealths
U
کشورهای مشترک المنافع جمهور
bidding
U
دعوت
summonsing
U
دعوت
calling
U
دعوت
invitations
U
دعوت
summoned
U
دعوت
summonses
U
دعوت
summon
U
دعوت
summonsed
U
دعوت
summons
U
دعوت
invitation
U
دعوت
Union Jacks
U
پرچم ملی انگلیس
House of Commons
U
مجلس عوام انگلیس
Union Jack
U
پرچم ملی انگلیس
briticism
U
اصطلاحات خاص انگلیس
Anglicans
U
وابسته بکلیسای انگلیس
House of Lords
U
مجلس لردهای انگلیس
he was sent to england
U
به انگلیس اعزام کردند
regiments
U
گردان در ارتش انگلیس
farthing
U
پول خرد انگلیس
subject to the british rule
U
تابع حکومت انگلیس
tunics
U
کت کوتاه سربازان انگلیس
terry
U
سربازمدافع مرزی انگلیس
tunic
U
کت کوتاه سربازان انگلیس
Anglican
U
وابسته بکلیسای انگلیس
hundredweight
U
وزنهای که در انگلیس با 211رطل
hundredweights
U
وزنهای که در انگلیس با 211رطل
john bull
U
لقب ملت انگلیس
half sovereign
U
سکه زر ده شیلینکی انگلیس
C. of E
U
مخفف کلیسای انگلیس
white hall
U
هیئت حاکمه انگلیس
excalibur
U
شمشیرارتورپادشاه افسانهای انگلیس
regiment
U
گردان در ارتش انگلیس
farthings
U
پول خرد انگلیس
isolationist
U
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries
U
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
trade follows the flag
U
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
invitation to treat
U
دعوت به مذاکره
asking
U
دعوت کردن
asked
U
دعوت کردن
caller
U
دعوت کننده
callers
U
دعوت کننده
conference call
U
دعوت به سخنرانی
unbidden
U
دعوت نشده
invitation to tender
U
دعوت به مناقصه
convocator
U
دعوت کننده
letter of invitation
U
رقعه دعوت
invitation to treat
U
دعوت به معامله
letter of invitation
U
دعوت نامه
invitatory
U
متضمن دعوت
invitation to tender
U
دعوت به مزایده
convocate
U
دعوت کردن
to call in
U
دعوت کردن
ask
U
دعوت کردن
uninvited
U
دعوت نشده
asks
U
دعوت کردن
boarding call
U
دعوت به بازدید
challenges
U
دعوت بجنگ
invited
U
دعوت کردن
invites
U
دعوت کردن
challenged
U
دعوت بجنگ
invite
U
دعوت کردن
to invite
[to]
U
دعوت کردن
[به]
challenge
U
دعوت بجنگ
anglicanism
U
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
pict
U
مردمان غیر سلتی انگلیس
fusilier
U
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
fusileer
U
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
prince royal
U
پسر ارشد پادشاه انگلیس
princessroyal
U
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
dukes
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
subject to the british rule
U
تحت تسلط دولت انگلیس
duke
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
HMS
U
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
shillings
U
شیلینگ واحد پول انگلیس
shilling
U
شیلینگ واحد پول انگلیس
e r p
U
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
I am invited tonight of all nights .
U
دعوت شدم آن هم امشب
to proffer an invitation
U
رسما دعوت کردن
tender notice
U
اگهی دعوت به مناقصه
defiance
U
دعوت به جنگ بی اعتنایی
invitee
U
شخص دعوت شده
florins
U
پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
shovel hat
U
کلاه لبه پهن کشیشان انگلیس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com