Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 281 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
slip
U
اشتباه کردن
slipped
U
اشتباه کردن
slips
U
اشتباه کردن
fumble
U
اشتباه کردن
fumbled
U
اشتباه کردن
fumbles
U
اشتباه کردن
goof
U
اشتباه کردن
goofed
U
اشتباه کردن
goofing
U
اشتباه کردن
goofs
U
اشتباه کردن
slip up
U
اشتباه کردن
slip-up
U
اشتباه کردن
slip-ups
U
اشتباه کردن
mistook
U
اشتباه کردن
misconstrue
U
اشتباه کردن
misconstrued
U
اشتباه کردن
misconstrues
U
اشتباه کردن
misconstruing
U
اشتباه کردن
blunder
U
اشتباه کردن
blundered
U
اشتباه کردن
blundering
U
اشتباه کردن
blunders
U
اشتباه کردن
mistake
U
اشتباه کردن
mistakes
U
اشتباه کردن
mistaking
U
اشتباه کردن
miscue
U
اشتباه کردن
to make a mistake
U
اشتباه کردن
to make an error
U
اشتباه کردن
trip up
<idiom>
U
اشتباه کردن
make a mistake
<idiom>
U
اشتباه کردن
to goof up
[American E]
U
اشتباه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
miscarries
U
صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry
U
صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarrying
U
صدمه دیدن اشتباه کردن
bobble
U
پی درپی اشتباه کردن
bobbles
U
پی درپی اشتباه کردن
fumble
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
malfunction
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
miscalculate
U
اشتباه حساب کردن
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculated
U
اشتباه حساب کردن
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculates
U
اشتباه حساب کردن
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculating
U
اشتباه حساب کردن
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
refute
U
اشتباه کسی را اثبات کردن
refuted
U
اشتباه کسی را اثبات کردن
refutes
U
اشتباه کسی را اثبات کردن
refuting
U
اشتباه کسی را اثبات کردن
confuse
U
باهم اشتباه کردن
confuses
U
باهم اشتباه کردن
bumble
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
hallucinate
U
هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinated
U
هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinates
U
هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinating
U
هذیان گفتن اشتباه کردن
fluff
U
نرم کردن اشتباه کردن
fluffed
U
نرم کردن اشتباه کردن
fluffing
U
نرم کردن اشتباه کردن
fluffs
U
نرم کردن اشتباه کردن
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
misthink
U
اشتباه فکر کردن
to stumble in one's speech
U
درسخنرانی اشتباه کردن
To lead someone astray.
U
کسی رادچار اشتباه کردن
bark up the wrong tree
<idiom>
[درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
eat crow
<idiom>
U
مجبور کردن کسی به اشتباه وشکست
eat humble pie
<idiom>
U
پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
foul up
<idiom>
U
با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
to blame somebody for something
U
کسی را مسئول کارناقص
[اشتباه ]
کردن
to believe wrong
U
اشتباه گمان کردن
to make a typing error
[mistake]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
to make a typo
[American E]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه تایپ کردن صفحه
[کلید یا تلفن]
to make
[commit]
a faux pas
U
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
Other Matches
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
false
<adj.>
U
اشتباه
error
U
اشتباه
flounder
U
اشتباه
floundered
U
اشتباه
errancy
U
اشتباه
floundering
U
اشتباه
errors
U
اشتباه
in error
<adj.>
U
اشتباه
goof
U
اشتباه
goofed
U
اشتباه
goofing
U
اشتباه
goofs
U
اشتباه
snafu
U
اشتباه
mistakenness
U
اشتباه
flounders
U
اشتباه
barratry
U
اشتباه
mistakes
U
اشتباه
mistake
U
اشتباه
mistaking
U
اشتباه
overseen
U
در اشتباه
clanger
U
اشتباه
faux pas
U
اشتباه
mix-ups
U
اشتباه
mix-up
U
اشتباه
mix up
U
اشتباه
wrongs
U
اشتباه
faulted
U
اشتباه
trips
U
اشتباه
tripped
U
اشتباه
trip
U
اشتباه
faults
U
اشتباه
wronging
U
اشتباه
wrong
U
اشتباه
incorrectness
U
اشتباه
fault
U
اشتباه
fumble
U
اشتباه
discrepancy
U
اشتباه
fumbles
U
اشتباه
to put one in the wrong
U
اشتباه
lap sus
U
اشتباه
inerrant
U
بی اشتباه
fallacy
U
اشتباه
jeofail
U
اشتباه
fallacies
U
اشتباه
fumbled
U
اشتباه
boo boo
U
اشتباه کاری
boner
U
اشتباه مضحک
blunderingly
U
ازروی اشتباه
faulted
U
تقصیر اشتباه
I made a mistake . I was wrong.
U
من اشتباه کردم
fault
U
تقصیر اشتباه
to put wise
U
از اشتباه دراوردن
inaccuracy
U
اشتباه غلط
fallible
U
اشتباه کننده
inaccuracies
U
خطا یا اشتباه
inaccuracies
U
اشتباه غلط
bungler
U
اشتباه کار
bunglers
U
اشتباه کار
blooper
U
اشتباه احمقانه
misprint
U
اشتباه چاپی
miscarriage of justice
U
اشتباه قضایی
disabusing
U
از اشتباه دراوردن
faults
U
تقصیر اشتباه
professional misconduct
U
اشتباه حرفهای
miscarriages of justice
U
اشتباه قضایی
unmistakable
U
خالی از اشتباه
probable error
U
اشتباه احتمالی
dispersion error
U
اشتباه پراکندگی
disabuses
U
از اشتباه دراوردن
absolute error
U
اشتباه مطلق
disabused
U
از اشتباه دراوردن
typing error
U
اشتباه تایپی
misprints
U
اشتباه چاپی
typo
U
اشتباه تایپی
computational
U
اشتباه در محاسبه
bloomer
U
اشتباه احمقانه
disabuse
U
از اشتباه دراوردن
off the beam
<idiom>
U
اشتباه ،خطا
peccant
U
اشتباه کار
inaccuracy
U
خطا یا اشتباه
to set
U
از اشتباه دراوردن
to read wrong
U
اشتباه
[ی]
خواندن
phonily
<adv.>
U
بصورت اشتباه
incorrectly
<adv.>
U
بصورت اشتباه
faultily
<adv.>
U
بصورت اشتباه
falsely
<adv.>
U
بصورت اشتباه
wrongly
<adv.>
U
بطور اشتباه
wrongly
<adv.>
U
بصورت اشتباه
slips
U
اشتباه لیزی
slip
U
اشتباه لیزی
peccadilloes
U
اشتباه کوچک
mistaken
U
اشتباه کرده
systematic error
U
اشتباه سیستماتیک
syntax error
U
اشتباه ترکیبی
you are mistaken
U
در اشتباه هستید
erroneous
U
غلط اشتباه
phonily
<adv.>
U
بطور اشتباه
blunders
U
اشتباه لپی
blundered
U
اشتباه بزرگ
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
falsely
<adv.>
U
بطور اشتباه
blunder
U
اشتباه لپی
blunder
U
اشتباه بزرگ
deflection error
U
اشتباه انحراف
blundered
U
اشتباه لپی
blunders
U
اشتباه بزرگ
incorrectly
<adv.>
U
بطور اشتباه
blundering
U
اشتباه لپی
blundering
U
اشتباه بزرگ
faultily
<adv.>
U
بطور اشتباه
dead shot
U
تیر اشتباه
deflection error
U
اشتباه سمتی
deflection error
U
اشتباه سمت
slipped
U
اشتباه لیزی
blaming
U
اشتباه گناه
misstep
U
اشتباه درقضاوت
misplay
U
بازی اشتباه
by mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
by a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
misguidely
U
از روی اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
U
بطور اشتباه
by accident
<adv.>
U
بطور اشتباه
inadvertently
<adv.>
U
بطور اشتباه
unintentionally
<adv.>
U
بطور اشتباه
unerring
U
اشتباه نشدنی
mistakable
U
قابل اشتباه
blames
U
اشتباه گناه
blamed
U
اشتباه گناه
miswrite
U
اشتباه نوشتن
mistakenness
U
در اشتباه بودن
mistaken party
U
اشتباه کننده
flub
U
اشتباه احمقانه
mistake of law
U
اشتباه حکمی
bedlam
U
اشتباه شدید
as a result of a mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
mistake of fact
U
اشتباه موضوعی
spuriously
<adv.>
U
بطور اشتباه
slip of the tongue
<idiom>
U
اشتباه لپی
blame
U
اشتباه گناه
mils trip
U
اشتباه میلیمی
malentendu
U
اشتباه فهمیدن
oversight
U
اشتباه نظری
by mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
by a mistake
<adv.>
U
بصورت اشتباه
lapsus linguac
U
اشتباه لپی
lapsus memoriac
U
اشتباه یا لغزش
by accident
<adv.>
U
بصورت اشتباه
inadvertently
<adv.>
U
بصورت اشتباه
unintentionally
<adv.>
U
بصورت اشتباه
spuriously
<adv.>
U
بصورت اشتباه
metachronism
U
اشتباه تاریخی
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
oversights
U
اشتباه نظری
peccadillo
U
اشتباه کوچک
peccadillos
U
اشتباه کوچک
parachronism
U
اشتباه تاریخی
unequivocally
U
صریح اشتباه نشدنی
mistakes
U
درست نفهمیدن اشتباه
vertical probable error
U
اشتباه احتمالی قائم
discrepancy
U
تفاوت اشتباه در حساب
in the wrong
<idiom>
U
اشتباه ،درستی حقیقت
mistake
U
درست نفهمیدن اشتباه
inerrancy
U
فاقد غلط و اشتباه
make up for something
<idiom>
U
جبران خطا یا اشتباه
mix-up
<idiom>
U
اشتباه ،گیج وسردرگمی
absolute error
U
اشتباه مطلق تیراندازی
horizontal error
U
اشتباه بردی و سمتی
bobbles
U
اشتباه کاری لغزش
goofier
U
مخبط اشتباه کار
goofiest
U
مخبط اشتباه کار
sampling error
U
اشتباه نمونه گیری
bobble
U
اشتباه کاری لغزش
mistaking
U
درست نفهمیدن اشتباه
misreport
U
اشتباه گزارش دادن
goofy
U
مخبط اشتباه کار
blunders
U
اشتباه فاحش در شطرنج
blunder
U
اشتباه فاحش در شطرنج
misstep
U
قدم اشتباه وغلط
gross negligence
U
اشتباه دقت کلی
you are written
U
شما اشتباه کردید
you are mistaken
U
اشتباه کرده اید
propagated error
U
اشتباه منتشر شده
grammatical error
U
اشتباه دستور زبانی
wrongheaded
U
مصر در اشتباه خود
unequivocal
U
صریح اشتباه نشدنی
huge mistake
U
اشتباه خیلی بزرگ
blundered
U
اشتباه فاحش در شطرنج
see the light
<idiom>
U
متوجه اشتباه شدن
errata sheet
U
برگ تصحیح اشتباه
gaffe
U
اشتباه در گفتار یاکردار
there is no mistaking
U
نمیتوان اشتباه کرد
there is no mistaking
U
جای اشتباه نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com