English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
sequenced ejection U سیستم پرتاب چندمرحلهای
synchronous sight U دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
delayed opening U سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
reactionpropulsion U سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
clogged ink jet nozzles U اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
mix-up U اشتباه
overseen U در اشتباه
mix-ups U اشتباه
discrepancy U اشتباه
mix up U اشتباه
mistake U اشتباه
mistakes U اشتباه
wronging U اشتباه
mistaking U اشتباه
fault U اشتباه
lap sus U اشتباه
jeofail U اشتباه
trips U اشتباه
goofs U اشتباه
tripped U اشتباه
goofing U اشتباه
trip U اشتباه
goofed U اشتباه
goof U اشتباه
barratry U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
fallacy U اشتباه
fallacies U اشتباه
mistakenness U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
floundering U اشتباه
floundered U اشتباه
flounder U اشتباه
errancy U اشتباه
clanger U اشتباه
faux pas U اشتباه
incorrectness U اشتباه
fumble U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
faults U اشتباه
error U اشتباه
faulted U اشتباه
flounders U اشتباه
wrongs U اشتباه
snafu U اشتباه
fumbles U اشتباه
fumbled U اشتباه
errors U اشتباه
wrong U اشتباه
blunder U اشتباه لپی
syntax error U اشتباه ترکیبی
dead shot U تیر اشتباه
bedlam U اشتباه شدید
fault U تقصیر اشتباه
faults U تقصیر اشتباه
metachronism U اشتباه تاریخی
malentendu U اشتباه فهمیدن
blunder U اشتباه کردن
faulted U تقصیر اشتباه
to put wise U از اشتباه دراوردن
unerring U اشتباه نشدنی
peccadilloes U اشتباه کوچک
to set U از اشتباه دراوردن
blunders U اشتباه بزرگ
you are mistaken U در اشتباه هستید
erroneous U غلط اشتباه
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
deflection error U اشتباه سمتی
blundered U اشتباه بزرگ
oversights U اشتباه نظری
blundering U اشتباه کردن
blundering U اشتباه لپی
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه لپی
blundering U اشتباه بزرگ
flub U اشتباه احمقانه
oversight U اشتباه نظری
deflection error U اشتباه انحراف
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
delivery error U اشتباه در تیراندازی
trip up <idiom> U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
blunders U اشتباه کردن
lapsus linguac U اشتباه لپی
blunders U اشتباه لپی
deflection error U اشتباه سمت
blundered U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
inaccuracies U اشتباه غلط
parachronism U اشتباه تاریخی
mistaken U اشتباه کرده
bungler U اشتباه کار
dispersion error U اشتباه پراکندگی
systematic error U اشتباه سیستماتیک
computational U اشتباه در محاسبه
miscalculation U محاسبه اشتباه
probable error U اشتباه احتمالی
inaccuracies U خطا یا اشتباه
fumbled U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
fumble U اشتباه کردن
mistaking U اشتباه کردن
inaccuracy U خطا یا اشتباه
peccant U اشتباه کار
inaccuracy U اشتباه غلط
miscalculations U محاسبه اشتباه
blaming U اشتباه گناه
bloomer U اشتباه احمقانه
mistakable U قابل اشتباه
misstep U اشتباه درقضاوت
misplay U بازی اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
miscue U اشتباه کردن
mils trip U اشتباه میلیمی
peccadillo U اشتباه کوچک
peccadillos U اشتباه کوچک
to make a mistake U اشتباه کردن
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistake of law U اشتباه حکمی
mistaken party U اشتباه کننده
blames U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
blame U اشتباه گناه
miswrite U اشتباه نوشتن
absolute error U اشتباه مطلق
professional misconduct U اشتباه حرفهای
mistakenness U در اشتباه بودن
to make an error U اشتباه کردن
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
disabuse U از اشتباه دراوردن
by accident <adv.> U بطور اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
disabused U از اشتباه دراوردن
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
slip up U اشتباه کردن
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
slip-up U اشتباه کردن
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
misconstrues U اشتباه کردن
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
mistook U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
blunderingly U ازروی اشتباه
disabuses U از اشتباه دراوردن
fallible U اشتباه کننده
phonily <adv.> U بطور اشتباه
to goof up [American E] U اشتباه کردن
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
disabusing U از اشتباه دراوردن
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
slipped U اشتباه کردن
boo boo U اشتباه کاری
boner U اشتباه مضحک
falsely <adv.> U بطور اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
typo U اشتباه تایپی
typing error U اشتباه تایپی
goof U اشتباه کردن
slip U اشتباه لیزی
unmistakable U خالی از اشتباه
misprint U اشتباه چاپی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com