English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parachronism U اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
haplography U اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
backdating U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
martyrology U تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedates U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedated U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
dates U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
hagiology U تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
by mistake <adv.> U اشتباهی
as a result of a mistake <adv.> U اشتباهی
by accident <adv.> U اشتباهی
inadvertently <adv.> U اشتباهی
unintentionally <adv.> U اشتباهی
wrongly <adv.> U اشتباهی
incorrectly <adv.> U اشتباهی
spuriously <adv.> U اشتباهی
by a mistake <adv.> U اشتباهی
mistaken U اشتباهی
falsely <adv.> U اشتباهی
protohistory U تاریخ ماقبل تاریخ
confusion U اشتباهی گرفتن
clean slate <idiom> U بدون هیچ اشتباهی
to make good a mistake [ to wipe a disgrace] <idiom> U اشتباهی را جبران کردن
what is amiss here U چه اشتباهی رخ داده است
to take the wrong turn U اشتباهی [با ماشین] پیچیدن
a fateful mistake U اشتباهی سرنوشت ساز
You're on the wrong way. جاده را اشتباهی آمدید.
You're on the wrong way. راه را اشتباهی آمدید.
miscall U اشتباهی صدا کردن
There must be some mistakes. باید اشتباهی شده باشد.
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
There must be some mistakes. باید اشتباهی روی داده باشد.
We got into the wrong bus . U سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
we regret the error U از اشتباهی که شده است تاسف داریم
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
misname U بنام اشتباهی صدا کردن دشنام دادن
happening U رویداد
occurrences U رویداد
happenings U رویداد
trend U رویداد
trends U رویداد
event U رویداد
occurence U رویداد
occurrence U رویداد
events U رویداد
circumstances U رویداد
incident U رویداد
incidents U رویداد
misadventures U رویداد ناگوار
circumstance U تفصیل رویداد
endogenous event U رویداد درونی
event horizen U افق رویداد
exogenous event U رویداد برونی
misadventure U رویداد ناگوار
commentaries U گزارش رویداد
subsequent to that event U پس ازان رویداد
occurence U رویداد واقعه
commentary U گزارش رویداد
decades U ده موضوع یا رویداد
contretemps U رویداد ناگوار
mishaps U رویداد ناگوار
decade U ده موضوع یا رویداد
mishap U رویداد ناگوار
occurrences U تصادف رویداد
occurrence U تصادف رویداد
a life full of incidents U زندگی پر رویداد
As events unfolded I realized that ... U درطی رویداد ها پی بردم که ...
balance U احتمال رویداد خطا
balances U احتمال رویداد خطا
rummy start U رویداد شگفت انگیز
uneventful U بدون رویداد مهم
mischances U رویداد بد حادثه ناگوار
mischance U رویداد بد حادثه ناگوار
passage U رویداد کارکردن مزاج
passages U رویداد کارکردن مزاج
air pollution episode U رویداد الودگی هوا
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
non-event U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events U رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
black swan event U رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
native U رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
natives U رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
real time U داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
event focus U که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
The incident set off a debate. U این رویداد بحثی را به راه انداخت [برانگیخت] .
collision detection U تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
generating U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generates U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generated U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generate U رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
This new frontier incident probably means war. U این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
cl U عبارت
statements U عبارت
experssion U عبارت
wordage U عبارت
worded U عبارت
word U عبارت
expression U عبارت
expressions U عبارت
statement U عبارت
terming U عبارت
clause U عبارت
phrases U عبارت
clauses U عبارت
term U عبارت
termed U عبارت
phrase U عبارت
phrased U عبارت
termed U جمله عبارت
an exclamatory phrase U عبارت تعجبی
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
mathematical term U عبارت [ریاضی]
term U عبارت [ریاضی]
affirmative U عبارت مثبت
passages U عبارت فقره
term U جمله عبارت
colloquialisms U عبارت مصطلح
phraseology U عبارت پردازی
paragrapher U عبارت نویس
phraseologist U عبارت پرداز
an idiomatic experssion U عبارت اصطلاحی
protext U عبارت پیشین
prolixity U عبارت زاید
quotation U اقتباس عبارت
videlicet U به عبارت دیگر
Namely …viz …it consists of… U عبارت است از ...
trinomial U دارای سه عبارت
terming U جمله عبارت
expressions U افهار عبارت
relational expression U عبارت رابطهای
Verbosity. Rhetoric. U عبارت پردازی
To phrase. U به عبارت در آوردن
in fact U به عبارت دیگر
the letter of the law U عبارت قانون
colloquialism U عبارت مصطلح
quotations U اقتباس عبارت
wording U عبارت سازی
expression U افهار عبارت
assignment statement U عبارت گمارشی
put into words U به عبارت دراوردن
passage U عبارت فقره
context style of a expression U سیاق عبارت
doxology U عبارت تسبیحی
involution U پیچدارکردن عبارت
range expression U عبارت دامنه
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
passage U عبارت منتخبه از یک کتاب
anastrophe U تعویض کلمات یک عبارت
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
facies U عبارت مشخص یک طبقه
locus classicus U عبارت نمونه ادبی
passages U عبارت منتخبه از یک کتاب
limitation clause U عبارت تعیین حدود
landed a U که عبارت از زمین است
qualificative U کلمه یا عبارت توصیفی
metaphraze U به عبارت دیگر در آوردن
phrased U فراز عبارت سازی
escalation U ماده یا عبارت تعدیل
locutions U سبک عبارت پردازی
locution U سبک عبارت پردازی
phrase U فراز عبارت سازی
phrases U فراز عبارت سازی
pull out quote U عبارت استخراج شده
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
to express in worde U به سخن یا عبارت دراوردن)
verbalism U عبارت بی معنی پرحرفی
i.e U مخفف به عبارت دیگر
B.Sc U مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
b. and b U مخفف عبارت 'breakfast and bed'
equation of exchange U به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
lambs wool U که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
anastrophe U قلب عبارت کلمات مقلوب
anaphora U تکرار یک یا چند عبارت متوالی
fisher equation U این رابطه عبارت است از :
messages U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
message U پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
well turned U خوب ادا شده خوش عبارت
C.A.B.s U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
Afro-American U نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
irishism U عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
florulent U خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
worid U عبارت پیغام خبر قول عهد
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
tongue twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twisters U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
invert U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com