Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
graving dock
U
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
head
U
دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
To dock . To berth.
U
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dry dock
U
محل تعمیر کشتی
dry docks
U
محل تعمیر کشتی
kentledge
U
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
dry docks
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
floating dock
U
حوضچه شناور تعمیر کشتی
deadlines
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
cash dispensers
U
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispenser
U
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
shipyards
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyard
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
maintenance
U
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
hard beach
U
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
coaster
U
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
coasters
U
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
downhaul
U
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
lyle gun
U
تفنگ مخصوص پرتاب طناب از کشتی
hawser
U
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawse hole
U
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
hawsers
U
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hatch way
U
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
utilities'man
U
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
cleanse
U
تمیز کردن
wisp
U
تمیز کردن
cleans
U
تمیز کردن
do the cleaning
U
تمیز کردن
grooming
U
تمیز کردن
clean house
U
تمیز کردن
wisps
U
تمیز کردن
replotting
U
تمیز کردن
clean
U
تمیز کردن
cleansed
U
تمیز کردن
cleanses
U
تمیز کردن
clean
U
تمیز کردن
cleanest
U
تمیز کردن
cleaned
U
تمیز کردن
ferrets
U
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferret
U
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
cleaned
U
تمیز کردن چیزی
scrub
U
خراشیدن تمیز کردن
scrubbed
U
خراشیدن تمیز کردن
scrubbing
U
خراشیدن تمیز کردن
scrubs
U
خراشیدن تمیز کردن
clean
U
تمیز کردن چیزی
pick up
<idiom>
U
تمیز ،مرتب کردن
cleans
U
تمیز کردن چیزی
cleanest
U
تمیز کردن چیزی
clean up
U
عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
clean-up
U
عمل تمیز کردن وپاک کردن تصفیه
dry clean
U
لباس را بابخار تمیز کردن
smug
U
تمیز کردن سروصورت دادن به
smugness
U
تمیز کردن سروصورت دادن به
smugly
U
تمیز کردن سروصورت دادن به
spruce up
<idiom>
U
مجددا آراستن ،تمیز کردن
absterge
U
تمیز کردن شستشو دادن
repaired
U
تعمیر کردن
refitting
U
تعمیر کردن
refitted
U
تعمیر کردن
refits
U
تعمیر کردن
refit
U
تعمیر کردن
refashion
U
تعمیر کردن
patches
U
تعمیر کردن
patch
U
تعمیر کردن
repair
U
تعمیر کردن
darn
[conservate]
U
تعمیر کردن
to patch up
U
تعمیر کردن
restoring
U
تعمیر کردن
mended
U
تعمیر کردن
restores
U
تعمیر کردن
mend
U
تعمیر کردن
rehash
U
تعمیر کردن
restored
U
تعمیر کردن
rehashes
U
تعمیر کردن
restore
U
تعمیر کردن
rehashed
U
تعمیر کردن
serviced
U
تعمیر کردن
patch up
<idiom>
U
تعمیر کردن
service
U
تعمیر کردن
fixes
U
تعمیر کردن
mends
U
تعمیر کردن
fix
U
تعمیر کردن
tassel
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
tassels
U
پارچه برای تمیز کردن تیر
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vamp
U
وصله تعمیر کردن
racking
U
تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
to repair the roof
U
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
mops
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
to repair a flat tire
U
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
to mend a puncture
U
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
repaired
U
درست کردن جبران کردن تعمیر
repair
U
درست کردن جبران کردن تعمیر
adjusts
U
تسویه نمودن مطابق کردن
palpate
U
لمس کردن امتحان نمودن
adjusting
U
تسویه نمودن مطابق کردن
delineates
U
ترسیم نمودن معین کردن
deposing
U
عزل نمودن خلع کردن
deposes
U
عزل نمودن خلع کردن
depose
U
عزل نمودن خلع کردن
adjusts
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
adjusting
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
immerse
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
immersed
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
immersing
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
extrapolating
U
قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolates
U
قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolated
U
قیاس کردن استقراء نمودن
delineate
U
ترسیم نمودن معین کردن
glamorizing
U
فریبا نمودن طلسم کردن
glamorises
U
فریبا نمودن طلسم کردن
delineated
U
ترسیم نمودن معین کردن
glamorizes
U
فریبا نمودن طلسم کردن
glamorized
U
فریبا نمودن طلسم کردن
glamorize
U
فریبا نمودن طلسم کردن
glamorising
U
فریبا نمودن طلسم کردن
instate
U
برقرار کردن منصوب نمودن
glamorised
U
فریبا نمودن طلسم کردن
delineating
U
ترسیم نمودن معین کردن
condition
U
شرط نمودن شایسته کردن
extrapolate
U
قیاس کردن استقراء نمودن
find and replace
U
پیدا کردن و جایگزین نمودن
immerses
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
scavenge
U
سپوری کردن تمیز کردن
scavenges
U
سپوری کردن تمیز کردن
scavenged
U
سپوری کردن تمیز کردن
postulates
U
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulate
U
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulated
U
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
To belittle oneself . To make oneself cheap.
U
خود را سبک کردن ( تحقیر نمودن )
fractionate
U
تجزیه وتفکیک نمودن برخه کردن
postulating
U
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
remodel
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodeled
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodeling
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodelled
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodelling
U
عوض کردن تعمیر کردن
remodels
U
عوض کردن تعمیر کردن
to win nny one's affections
U
محبت کسی راجلب کردن کسیرادلبسته خود نمودن
warm up
U
قبل از بازی حرکت کردن وخود را گرم نمودن
leads
U
هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead
U
هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
preventative
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
vacuuming
U
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuumed
U
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums
U
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum
U
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com