Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
redesignate
U
اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fixed pivot
U
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
unit categories
U
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
detaching
U
زیرامر قرار دادن یکانها
detach
U
زیرامر قرار دادن یکانها
detaches
U
زیرامر قرار دادن یکانها
redeployment
U
تغییر مکان دادن یکانها
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
troops
U
یکانها
keeping
U
ذخایر یکانها
force structure
U
سازمان یکانها
reinforce
U
تقویت یکانها
replacement
U
تعویض یکانها
replacements
U
تعویض یکانها
despatches
U
اعزام یکانها
incidents
U
تصادم یکانها
incident
U
تصادم یکانها
despatching
U
اعزام یکانها
dispatch
U
اعزام یکانها
dispatched
U
اعزام یکانها
dispatches
U
اعزام یکانها
despatched
U
اعزام یکانها
movements
U
حرکات یکانها
weapon troops
U
یکانها ادوات
rotation
U
تعویض یکانها
system of units
U
دستگاه یکانها
servicae life
U
عمرخدمتی یکانها
logistic route
U
امورلجستیکی یکانها
reinforces
U
تقویت یکانها
line of retreat
U
خط بازگشت یکانها
separations
U
مستقل شدن یکانها
redezvous
U
محل تلاقی یکانها
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
separation
U
مستقل شدن یکانها
logistics
U
عمل تدارک یکانها
disbands
U
منحل کردن یکانها
disbands
U
انحلال رسمی یکانها
collective call sign
U
معرف مشترک یکانها
disband
U
منحل کردن یکانها
disbanding
U
انحلال رسمی یکانها
disbanding
U
منحل کردن یکانها
disband
U
انحلال رسمی یکانها
logistical
U
مربوط به اماد یکانها
force development
U
برنامه تشکیل یکانها
troop program
U
برنامه تشکیل یکانها
employment
U
به کار بردن یکانها
rendezvous area
U
نقطه الحاق یکانها
relief in place
U
تعویض یکانها در محل
administrations
U
اداره امور یکانها
administration
U
اداره امور یکانها
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
attachment
U
منتصب کردن یکانها انتصاب
disposition
U
استقرار یکانها و اماد درمنطقه
fast shuttle
U
تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
interservice
U
بین یکانها در حین خدمت
rotation
U
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
chopped
U
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chop
U
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
common user items
U
اقلام مشترک المصرف بین یکانها
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
tent striking
U
فرمان اماده حرکت شدن یکانها
fire restriction
U
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
adjutant's call
U
احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
debarkation
U
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
troop test
U
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
gap filler
U
یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
parting shot
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shots
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
emergency complement
U
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
unit citation
U
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
oblique compartment
U
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
marshalling
U
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tacticians
U
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
replacing
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
replaces
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
tactician
U
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
rallying point
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
army training test
U
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
numbering
U
شماره گذاری
reload
U
گلوله گذاری مجدد
reloads
U
گلوله گذاری مجدد
reloaded
U
گلوله گذاری مجدد
repagination
U
صفحه گذاری مجدد
reloading
U
گلوله گذاری مجدد
reinvestment
U
سرمایه گذاری مجدد
unnumbered
U
شماره گذاری نشده
recapitalize
U
سرمایه گذاری مجدد کردن
horizontal event numbering
U
شماره گذاری افقی وقایع
vertical events numbering
U
شماره گذاری عمودی وقایع
disciplinary control board
U
کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
autos
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
auto
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
auto
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
autos
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
basebal billiard
U
نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
ten key pad
U
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
redeployment
U
گسترش مجدد دادن
refect
U
نیروی مجدد دادن
reprecipitation
U
رسوب دادن مجدد
compartment marking
U
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
redid
U
انجام دادن مجدد چیزی
redo
U
انجام دادن مجدد چیزی
redoing
U
انجام دادن مجدد چیزی
redone
U
انجام دادن مجدد چیزی
redoes
U
انجام دادن مجدد چیزی
investitures
U
سرمایه گذاری دادن امتیاز
investiture
U
سرمایه گذاری دادن امتیاز
de scramble
U
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
charge
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
warm start
U
شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده
DTMF
U
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
count off
U
شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
cleek
U
چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
re endorsement
U
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
they exceeded us in number
U
شماره انها از شماره مابیشتر بود
offensive weapon
U
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
an isaiah flower
U
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
anisandrous flower
U
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
lay reference number
U
شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
renumber
U
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
chalk number
U
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
stock number
U
شماره فنی انبار شماره انبار
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
seconds
U
مجدد
further on
U
مجدد
furthered
U
مجدد
furthermore
U
مجدد
renewed
U
مجدد
seconding
U
مجدد
furthering
U
مجدد
reflorescence
U
مجدد
furthers
U
مجدد
second
U
مجدد
further
U
مجدد
seconded
U
مجدد
ten
U
شماره 01
code
U
شماره
number
U
شماره
number generator
U
شماره زا
six
U
شماره شش
threes
U
شماره 3
number
U
شماره
three
U
شماره 3
dyad
U
شماره دو
ones
U
شماره یک
file number
U
شماره صف
one
U
شماره یک
numeral
U
شماره
numerals
U
شماره
sixes
U
شماره شش
the total number
U
شماره کل
numbers
U
شماره
the t. number
U
شماره کل
line number
U
شماره خط
subdivision
U
تقسیم مجدد
renascence
U
زندگی مجدد
revisited
U
ملاقات مجدد
subdivisions
U
تقسیم مجدد
restart
U
شروع مجدد
reinfection
U
عفونت مجدد
restatement
U
بیان مجدد
repayments
U
پرداخت مجدد
reorganises
U
تشکیلات مجدد
retread process
U
تعمیر مجدد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com