English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weapon U اسلحه حربه
weapons U اسلحه حربه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
instrument U حربه
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
weapon U اسلحه
weapons U اسلحه
armless U بی اسلحه
bare handed U بی اسلحه
unarmed U بی اسلحه
arm of precision U اسلحه دقیق
antiaircraft U اسلحه ضد هوایی
armorer U اسلحه ساز
thumbing U شستی اسلحه
armouries U اسلحه خانه
armouries U اسلحه قوزخانه
armoury U اسلحه خانه
stoppages U گیر در اسلحه
armoury U اسلحه قوزخانه
holster U جلد اسلحه
holsters U جلد اسلحه
stoppage U گیر در اسلحه
thumbs U شستی اسلحه
repeating firearm U اسلحه خودکار
armory U اسلحه خانه
side arms U اسلحه کمری
weaponary U مربوط به اسلحه
Ten firearms . U ده قبضه اسلحه
Elaborate U اسلحه بزرگ
side arm U اسلحه کمری
shooting iron U اسلحه گرم
armourer U اسلحه ساز
cold steel U اسلحه سرد
d. armour U اسلحه دفاع
fire arms U اسلحه ی گرم
heavy armed U سنگین اسلحه
light armed U سبک اسلحه
maximum range U بردنهایی اسلحه
safety lock U ضامن اسلحه
thumbed U شستی اسلحه
triggers U ماشه اسلحه
single shot U اسلحه تک تیر
piece U اسلحه گرم
pieces U اسلحه گرم
firearm U اسلحه گرم
firearms U اسلحه گرم
trigger U ماشه اسلحه
triggered U ماشه اسلحه
arm U اسلحه گرم
ordnance U اسلحه ومهمات
misfired U گیرکردن اسلحه
weaponry U اسلحه سازی
thumb U شستی اسلحه
misfires U گیرکردن اسلحه
misfire U گیرکردن اسلحه
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
disassemble U بازکردن اسلحه یا موتور
to decommission weapons U اسلحه ها را غیردایر کردن
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
cleaning rod U سمبه نظافت اسلحه
biathlon U اسکی صحرانوردی با اسلحه
to decommission weapons U اسلحه ها را از کار انداختن
missile U اسلحه پرتاب کردنی
lift fire U زیادکردن برد اسلحه
light infantry U پیاده سبک اسلحه
missiles U اسلحه پرتاب کردنی
velite U سرباز سبک اسلحه
To lay down ones arms . U اسلحه رابزمین گذاشتن
stock U دسته ابزار و اسلحه
to sight gun U نشان کردن اسلحه
armor bearer U حامل اسلحه زرهدار
magazine U مخزن خشاب اسلحه
chamber U خزانه فشنگ در اسلحه
ranging U تنظیم کردن اسلحه
muzzling U دهانه لوله اسلحه
chambers U خزانه فشنگ در اسلحه
hold up U با اسلحه سرقت کردن
hold-up U با اسلحه سرقت کردن
hold-ups U با اسلحه سرقت کردن
muzzle U دهانه لوله اسلحه
muzzles U دهانه لوله اسلحه
magazines U مخزن خشاب اسلحه
popper U اسلحه صدا دار
poppers U اسلحه صدا دار
armory U کارخانهء اسلحه سازی
muzzled U دهانه لوله اسلحه
armorer U نگهبان اسلحه زراد
to pack a weapon [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
to be packing [heat] [colloquial] U اسلحه ای با خود حمل کردن
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
To drow ( pull ) a gun on some one . U بروی کسی اسلحه کشیدن
frees U کمی محدودیت نوع اسلحه
to call to arms U اعلام دست به اسلحه کردن
to carry a weapon U اسلحه ای با خود حمل کردن
freeing U کمی محدودیت نوع اسلحه
clang U صدای بهم خوردن اسلحه
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
clanged U صدای بهم خوردن اسلحه
clanging U صدای بهم خوردن اسلحه
bores U قطر داخلی لوله اسلحه
bore U قطر داخلی لوله اسلحه
freed U کمی محدودیت نوع اسلحه
clangs U صدای بهم خوردن اسلحه
firing pin U سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
gun running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun-running U واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
light horse U سوار نظام سبک اسلحه
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
cant U اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
caliber U قطر داخلی لوله اسلحه
hussar U سرباز سواره نظام سبک اسلحه
karate U فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
brigands U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
boresight U میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
flatling U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
judo U فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
flatlings U زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
brigand U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
doubled up U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
phalanxes U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
phalanx U دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
breaks U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
armory training U اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
safety stop U ضامن اسلحه گیره ضامن
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com